شما ای ملت مجاهد، در زیر پرچمی میروید که در سراسر جهان مادی و معنوی در اهتزاز است، بیابید آن را یا نیابید، شما راهی را میروید که تنها راه تمام انبیا ـ علیهم سلامالله ـ و یکتا راه سعادت مطلق است. در این انگیزه است که همة اولیا شهادت را در راه آن به آغوش میکشند و مرگ سرخ را «احلی من العسل» میدانند؛ و جوانان شما در جبههها جرعهای از آن را نوشیده و به وجد آمدهاند و در مادران و خواهران و پدران و برادران آنان جلوه نموده و ما باید بحق بگوییم یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً . گوارا باد بر آنان آن نسیم دلآرا و آن جلوة شورانگیز.
و باید بدانیم که طرفی از این جلوه در کشتزارهای سوزان و در کارخانههای توانفرسا و در کارگاهها و در مراکز صنعت و اختراع و ابداع، و در ملت به طور اکثریت در بازارها و خیابانها و روستاها و همة کسانی که متصدی این امور برای اسلام و جمهوری اسلامی و پیشرفت و خودکفایی کشور به خدمتی اشتغال دارند جلوهگر است.
و تا این روح تعاون و تعهد در جامعه برقرار است کشور عزیز از آسیب دهر انشا ء الله تعالی مصون است. و بحمدالله تعالی حوزههای علمیه و دانشگاهها و جوانانِ عزیز مراکز علم و تربیت از این نفخة الهی غیبی برخوردارند؛ و این مراکز دربست در اختیار آنان است، و به امید خدا دست تبهکاران و منحرفان از آنها کوتاه.
و وصیت من به همه آن است که با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودکفایی و استقلال، با همة ابعادش به پیش، و بیتردید دست خدا با شما است، اگر شما در خدمت او باشید و برای ترقی و تعالی کشور اسلامی به روح تعاون ادامه دهید.
و اینجانب با آنچه در ملت عزیز از بیداری و هوشیاری و تعهد و فداکاری و روح مقاومت و صلابت در راه حق میبینم و امید آن دارم که به فضل خداوند متعال این معانی انسانی به اعقاب ملت منتقل شود و نسلاً بعد نسل بر آن افزوده گردد.
با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر میکنم. و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم. و از خدای رحمان و رحیم میخواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد.
و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند. و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در
سدّ آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند، والله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است.
والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین و رحمةالله و برکاته
26 بهمن 1361 / 1 جمادی الاولی 1403
روحالله الموسوی الخمینی
بسمه تعالی
این وصیتنامه را پس از مرگ من احمد خمینی برای مردم بخواند. و در صورت عذر، رئیس محترم جمهور یا رئیس محترم شورای اسلامی یا رئیس محترم دیوان عالی کشور، این زحمت را بپذیرند. و در صورت عذر، یکی از فقهای محترم نگهبان این زحمت را قبول نماید.
روح الله الموسوی الخمینی
ادامه دارد.. .
اینجانب نصیحت متواضعانة برادرانه میکنم که آقایان محترم تحت تأثیر اینگونه شایعهسازیها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این جمهوری را تقویت نمایند. و باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواهِ بقیةالله ـ روحی فداه ـ یا مطیع امر شما آقایان تحقق نخواهد پیدا کرد، بلکه یک رژیم دلخواه یکی از دو قطب قدرت به حکومت میرسد و محرومان جهان، که به اسلام و حکومت اسلامی رو ] ی [ آورده و دل باختهاند، مأیوس میشوند و اسلام برای همیشه منزوی خواهد شد؛ و شماها روزی از کردار خود پشیمان میشوید که کار گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد. و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب همة امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود یک اشتباه است، و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزهای روی نداده است و نخواهد داد. و آن روزی که انشا ء الله تعالی مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یکروزه عالم اصلاح شود؛ بلکه با کوششها و فداکاریها ستمکاران سرکوب و منزوی میشوند. و اگر نظر شماها مثل نظر بعض عامیهای منحرف، آن است که برای ظهور آن بزرگوار باید کوشش در تحقق کفر و ظلم کرد تا عالم را ظلم فراگیرد و مقدمات ظهور فراهم شود، فانّا لله و انّا الیه راجعون .
و وصیت من به همة مسلمانان و مستضعفان جهان این است که شماها نباید بنشینید و منتظر آن باشید که حکام و دست اندرکاران کشورتان یا قدرتهای خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند. ما و شماها لااقل در این صد سال اخیر، که بتدریج پای قدرتهای بزرگ جهانخوار به همة کشورهای اسلامی و سایر کشورهای کوچک باز شده است مشاهده کردیم یا تاریخهای صحیح برای ما بازگو کردند که هیچ یک از دوَل حاکم بر این کشورها در فکر آزادی و استقلال و رفاه ملتهای خود نبوده و نیستند؛ بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنان یا خود به ستمگری و اختناق ملت خود پرداخته و هر چه کردهاند برای منافع شخصی یا گروهی نموده؛ یا برای رفاه قشر مرفه و بالانشین بوده و طبقات مظلوم کوخ و کپرنشین از همة مواهب زندگی حتی مثل آب و نان و قوت لایموت محروم بوده، و آن بدبختان را برای منافع قشر مرفه و عیاش به کار گرفتهاند؛ و یا آنکه دست نشاندگان قدرتهای بزرگ بودهاند که برای وابسته کردن کشورها و ملتها هرچه توان داشتهاند به کار گرفته و با حیلههای مختلف کشورها را بازاری برای شرق و غرب درست کرده و منافع آنان را تأمین نمودهاند و ملتها را عقب مانده و مصرفی بار آوردند و اکنون نیز با این نقشه در حرکتند.
و شما ای مستضعفان جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بپاخیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرتها و عمّال سرسپردة آنان نترسید؛ و حکام جنایتکار که دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزیز تسلیم میکنند از کشور خود برانید؛ و خود و طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع، و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید؛ و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقق آن، همة مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همة مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند. به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است.
ص یک مرتبة دیگر در خاتمة این وصیتنامه، به ملت شریف ایران وصیت میکنم که در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداکاریها و جاننثاریها و محرومیتها مناسب حجم بزرگی مقصود و ارزشمندی و علوّ رتبة آن است، آنچه که شما ملت شریف و مجاهد برای آن بپاخاستید و دنبال میکنید و برای آن جان و مال نثار کرده و میکنید، والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد؛ و آن مکتب الوهیت به معنی وسیع آن و ایدة توحید با ابعاد رفیع آن است که اساس خلقت و غایت آن در پهناور وجود و در درجات و مراتب غیب و شهود است؛ و آن در مکتب محمدی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به تمام معنی و درجات و ابعاد متجلی شده؛ و کوشش تمام انبیای عظام
ـ علیهم سلامالله ـ و اولیای معظم ـ سلام الله علیهم ـ برای تحقق آن بوده و راهیابی به کمال مطلق و جلال و جمال بینهایت جز با آن میسر نگردد. آن است که خاکیان را بر ملکوتیان و برتر از آنان شرافت داده، و آنچه برای خاکیان از سیر در آن حاصل میشود برای هیچ موجودی در سراسر خلقت در سرّ و عَلن حاصل نشود.
ادامه دارد.. .
رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سینماها و تئأترها از ابزارهای مؤثر تباهی و تخدیر ملتها، خصوصاً نسل جوان بوده است. در این صد سال اخیر بویژه نیمة دوم آن، چه نقشههای بزرگی از این ابزار، چه در تبلیغ ضد اسلام و ضد روحانیت خدمتگزار، و چه در تبلیغ استعمارگران غرب و شرق، کشیده شد و از آنها برای درست کردن بازار کالاها خصوصاً تجملی و تزئینی از هر قماش، از تقلید در ساختمانها و تزئینات و تجملات آنها و تقلید در اجناس نوشیدنی و پوشیدنی و در فرم آنها استفاده کردند، به طوری که افتخار بزرگِ فرنگی مآب بودن در تمام شئون زندگی از رفتار و گفتار و پوشش و فرم آن بویژه در خانمهای مرفه یا نیمه مرفه بود، و در آداب معاشرت و کیفیت حرف زدن و به کار بردن لغات غربی در گفتار و نوشتار به صورتی بود که فهم آن برای بیشتر مردم غیرممکن، و برای همردیفان نیز مشکل مینمود! فیلمهای تلویزیون از فرآوردههای غرب یا شرق بود که طبقة جوان زن و مرد را از مسیر عادی زندگی و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوی بیخبری از خویش و شخصیت خود و یا بدبینی و بدگمانی به همه چیز خود و کشور خود، حتی فرهنگ و ادب و مآثر پر ارزشی که بسیاری از آن با دست خیانتکار سودجویان، به کتابخانهها و موزههای غرب و شرق منتقل گردیده است. مجلهها با مقالهها و عکسهای افتضاح بار و أسفانگیز، و روزنامهها با مسابقات در مقالات ضدفرهنگی خویش و ضداسلامی با افتخار، مردم بویژه طبقة جوان مؤثر را به سوی غرب یا شرق هدایت میکردند. اضافه کنید بر آن تبلیغ دامنهدار در ترویج مراکز فساد و عشرتکدهها و مراکز قمار و لاتار و مغازههای فروش کالاهای تجملاتی و اسباب آرایش و بازیها و مشروبات الکلی بویژه آنچه از غرب وارد میشد. و در مقابل صدور نفت و گاز و مخازن دیگر، عروسکها و اسباب بازیها و کالاهای تجملی وارد میشد؛ و صدها چیزهایی که امثال من از آنها بیاطلاع هستیم. و اگر خدای نخواسته عمر رژیم سرسپرده و خانمان برانداز پهلوی ادامه پیدا میکرد، چیزی نمیگذشت که جوانان برومند ما ـ این فرزندان اسلام و میهن که چشم امید ملت به آنها است ـ با انواع دسیسهها و نقشههای شیطانی به دست رژیم فاسد و رسانههای گروهی و روشنفکران غرب و شرقگرا از دست ملت و دامن اسلام رخت برمیبستند: یا جوانی خود را در مراکز فساد تباه میکردند؛ و یا به خدمت قدرتهای جهانخوار درآمده و کشور را به تباهی میکشاندند. خداوند متعال به ما و آنان منت گذاشت و همه را از شر مفسدین و غارتگران نجات داد.
اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیسجمهور و رؤسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هر زمان، آن است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند. و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران میشود، از نظر اسلام و عقل محکوم است. و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است. و بر همة ما و همة مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است. و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود. و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسئول میباشند. و مردم و جوانان حزباللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند. خداوند تعالی مددکار همه باشد.
نصیحت و وصیت من به گروهها و گروهکها و اشخاصی که در ضدیت با ملت و جمهوری اسلامی و اسلام فعالیت میکنند، اول به سران آنان در خارج و داخل، آن است که تجربة طولانی به هر راهی که اقدام کردید و به هر توطئهای که دست زدید و به هر کشور و مقامی که توسل پیدا کردید به شماها که خود را عالم و عاقل میدانید باید آموخته باشند که مسیر یک ملت فداکار را نمیشود با دست زدن به ترور و انفجار و بمب و دروغپردازیهای بی سر و پا و غیرحساب شده منحرف کرد، و هرگز هیچ حکومت و دولتی را نمیتوان با این شیوههای غیرانسانی و غیرمنطقی ساقط نمود، بویژه ملتی مثل ایران را که از بچههای خردسالش تا پیرزنها و پیرمردهای بزرگسالش، در راه هدف و جمهوری اسلامی و قرآن و مذهب جانفشانی و فداکاری میکنند. شماها که میدانید (و اگر ندانید بسیار سادهلوحانه فکر میکنید) که ملت با شما نیست و ارتش با شماها دشمن است. و اگر فرض بکنید با شما بودند و دوست شما بودند، حرکات ناشیانة شما و جنایاتی که با تحریک شما رخ داد آنان را از شما جدا کرد و جز دشمن تراشی کار دیگری نتوانستید بکنید.
ادامه دارد.. .
قوای مسلح، از ارتش و سپاه و ژاندارمری و شهربانی تا کمیتهها و بسیج و عشایر ویژگی خاص دارند. اینان که بازوان قوی و قدرتمند جمهوری اسلامی میباشند و نگهبان سرحدات و راهها و شهرها و روستاها و بالاخره نگهداران امنیت و آرامشبخشان به ملت میباشند، میبایست مورد توجه خاص ملت و دولت و مجلس باشند. و لازم است توجه داشته باشند که در دنیا آنچه که مورد بهرهبرداری برای قدرتهای بزرگ و سیاستهای مخرب، بیشتر از هر چیز و هر گروهی است، قوای مسلح است. قوای مسلح است که با بازیهای سیاسی، کودتاها و تغییر حکومتها و رژیمها به دست آنان واقع میشود؛ و سودجویان دغل بعض سران آنان را میخرند و با دست آنان و توطئههای فرماندهان بازی خوردة کشورها را به دست میگیرند، و ملتهای مظلوم را تحت سلطه قرار داده و استقلال و آزادی را از کشورها سلب میکنند. و اگر فرماندهان پاکدامن متصدی امر باشند، هرگز برای دشمنان کشورها امکان کودتا یا اشغال یک کشور پیش نمیآید و یا اگر احیاناً پیش آید، به دست فرماندهان متعهد شکسته و ناکام خواهد ماند. و در ایران نیز که این معجزة عصر به دست ملت انجام گرفت، قوای مسلح متعهد و فرماندهان پاک و میهندوست سهم بسزایی داشتند.
و امروز که جنگ لعنتی و تحمیلی صدام تکریتی به امر و کمک امریکا و سایر قدرتها پس از نزدیک به دو سال با شکست سیاسی و نظامی ارتش متجاوز بعث و پشتیبانان قدرتمند و وابستگان به آنان روبهرو است، باز قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاهی و مردمی با پشتیبانی بیدریغ ملت در جبههها و پشت جبههها این افتخار بزرگ را آفریدند و ایران را سرافراز نمودند؛ و نیز شرارتها و توطئههای داخلی را که به دست عروسکهای وابسته به غرب و شرق برای براندازی جمهوری اسلامی بسیج شده بودند با دست توانای جوانان کمیتهها و پاسداران بسیج و شهربانی و با کمک ملت غیرتمند درهم شکسته شد. و همین جوانان فداکار عزیزند که شبها بیدارند تا خانوادهها با آرامش استراحت کنند. خدایشان یار و مددکار باد.
پس وصیت برادرانة من در این قدمهای آخرین عمر بر قوای مسلح به طور عموم، آن است که ای عزیزان که به اسلام عشق میورزید و با عشق لقا ء الله به فداکاری در جبههها و در سطح کشور به کار ارزشمند خود ادامه میدهید، بیدار باشید و هوشیار که بازیگران سیاسی و سیاستمداران حرفهای غرب و شرقزده و دستهای مرموز جنایتکاران پشتپرده لبة تیز سلاح خیانت و جنایتکارشان از هر سو و بیشتر از هر گروه متوجه به شما عزیزان است؛ و میخواهند از شما عزیزان که با جانفشانی خود انقلاب را پیروز نمودید و اسلام را زنده کردید بهرهگیری کرده و جمهوری اسلامی را براندازند؛ و شما را با اسم اسلام و خدمت به میهن و ملت از اسلام و ملت جدا کرده به دامن یکی از دو قطب جهانخوار بیندازند؛ و بر زحمات و فداکاریهای شما با حیلههای سیاسی و ظاهرهای به صورت اسلامی و ملی خط بطلان بکشند.
وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همة ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفة شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که ـ بیاشکال به تباهی کشیده میشوند ـ و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد.
و من به همة نیروهای مسلح در این پایان زندگی خاکی، وصیت مشفقانه میکنم که از اسلام که یگانه مکتب استقلال و آزادیخواهی است و خداوند متعال همه را با نور هدایت آن به مقام والای انسانی دعوت میکند، چنانچه امروز وفادارید در وفاداری استقامت کنید که شما را و کشور و ملت شما را از ننگ وابستگیها و پیوستگیها به قدرتهایی که همة شما را جز برای بردگی خویش نمیخواهند و کشور و ملت عزیزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگین ستمپذیری نگه میدارند نجات میدهد. و زندگی انسانی شرافتمندانه را ولو با مشکلات بر زندگانی ننگین بردگی اجانب ولو با رفاه حیوانی ترجیح دهید؛ و بدانید مادام که در احتیاجات صنایع پیشرفته، دست خود را پیش دیگران دراز کنید و به دریوزگی عمر را بگذرانید قدرت ابتکار و پیشرفت در اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد. و به خوبی و عینیت دیدید که در این مدت کوتاه پس از تحریم اقتصادی همانها که از ساختن هرچیز خود را عاجز میدیدند و از راه انداختن کارخانهها آنان را مأیوس مینمودند، افکار خود را به کار بستند و بسیاری از احتیاجات ارتش و کارخانهها را خود رفع نمودند. و این جنگ و تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی، تحفهای الهی بود که ما از آن غافل بودیم. اکنون اگر دولت و ارتش کالاهای جهانخواران را خود تحریم کنند و به کوشش و سعی در راه ابتکار بیفزایند، امید است که کشور خودکفا شود و از دریوزگی از دشمن نجات یابد.
و هم در اینجا باید بیفزایم که احتیاج ما پس از اینهمه عقبماندگی مصنوعی به صنعتهای بزرگ کشورهای خارجی حقیقتی است انکارناپذیر. و این به آن معنی نیست که ما باید در علوم پیشرفته به یکی از دو قطب وابسته شویم. دولت و ارتش باید کوشش کنند که دانشجویان متعهد را در کشورهایی که صنایع بزرگ پیشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نیستند بفرستند؛ و از فرستادن به امریکا و شوروی و کشورهای دیگر که در مسیر این دو قطب هستند احتراز کنند، مگر انشا ء الله روزی برسد که این دو قدرت به اشتباه خود پیبرند و در مسیر انسانیت و انساندوستی و احترام به حقوق دیگران واقع شوند؛ یا انشا ء الله مستضعفان جهان و ملتهای بیدار و مسلمانان متعهد، آنان را به جای خود نشانند. به امید چنین روزی.
ادامه دارد.. .
و مسئلة تبلیغ تنها به عهدة وزارت ارشاد نیست بلکه وظیفة همة دانشمندان و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان است. باید وزارت خارجه کوشش کند تا سفارتخانهها نشریات تبلیغی داشته باشند و چهرة نورانی اسلام را برای جهانیان روشن نمایند؛ که اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همة ابعاد به آن دعوت کرده از زیر نقاب مخالفان اسلام و کجفهمیهای دوستان خودنمایی نماید، اسلامْ جهانگیر خواهد شد و پرچم پرافتخار آن در همه جا به اهتزاز خواهد آمد. چه مصیبت بار و غمانگیز است که مسلمانان متاعی دارند که از صدر عالم تا نهایت آن نظیر ندارد، نتوانستهاند این گوهر گرانبها را که هر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است عرضه کنند؛ بلکه خود نیز از آن غافل و به آن جاهلند و گاهی از آن فراریاند!
از امور بسیار با اهمیت و سرنوشتساز مسئلة مراکز تعلیم و تربیت از کودکستانها تا دانشگاهها است که به واسطة اهمیت فوقالعادهاش تکرار نموده و با اشاره میگذرم. باید ملت غارت شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربة مهلک زده است قسمت عمدهاش از دانشگاهها بوده است. اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیتِ دیگر با برنامههای اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند، هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن امریکا و شوروی فرو نمیرفت و هرگز قراردادهای خانه خرابکن بر ملت محروم غارتزده تحمیل نمیشد و هرگز پای مستشاران خارجی به ایران باز نمیشد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب قدرتهای شیطانی ریخته نمیشد و هرگز دودمان پهلوی و وابستههای به آن اموال ملت را نمیتوانستند به غارت ببرند و در خارج و داخل پارکها و ویلاها بر روی اجساد مظلومان بنا کنند و بانکهای خارج را از دسترنج این مظلومان پر کنند و صرف عیاشی و هرزگی خود و بستگان خود نمایند. اگر مجلس و دولت و قوة قضاییه و سایر ارگانها از دانشگاههای اسلامی و ملی سرچشمه میگرفت ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانهبرانداز نبود. و اگر شخصیتهای پاکدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای صحیحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام میکند، از دانشگاهها به مراکز قوای سهگانه راه مییافت، امروز ما غیر امروز، و میهن ما غیر این میهن، و محرومان ما از قید محرومیت رها، و بساط ظلم و ستمشاهی و مراکز فحشا و اعتیاد و عشرتکدهها که هر یک برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافی بود، در هم پیچیده و این ارث کشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود. و دانشگاهها اگر اسلامی ـ انسانی ـ ملی بود، میتوانست صدها و هزارها مدرس به جامعه تحویل دهد؛ لکن چه غمانگیز و اسفبار است که دانشگاهها و دبیرستانها به دست کسانی اداره میشد و عزیزان ما به دست کسانی تعلیم و تربیت میدیدند که جز اقلیت مظلوم محرومی همه از غربزدگان و شرقزدگان با برنامه و نقشة دیکته شده در دانشگاهها کرسی داشتند؛ و ناچار جوانان عزیز و مظلوم ما در دامن این گرگان وابسته به ابرقدرتها بزرگ شده و به کرسیهای قانونگذاری و حکومت و قضاوت تکیه میکردند، و بر وفق دستور آنان، یعنی رژیم ستمگر پهلوی عمل میکردند.
اکنون بحمدالله تعالی دانشگاه از چنگال جنایتکاران خارج شده. و بر ملت و دولت جمهوری اسلامی است در همة اعصار، که نگذارند عناصر فاسد دارای مکتبهای انحرافی یا گرایش به غرب و شرق در دانشسراها و دانشگاهها و سایر مراکز تعلیم و تربیت نفوذ کنند و از قدم اول جلوگیری نمایند تا مشکلی پیش نیاید و اختیار از دست نرود.
و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.
ادامه دارد.. .
و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آینده وصیت میکنم که با درنظر گرفتن احادیثی که از معصومین ـ صلواتالله علیهم ـ در اهمیت قضا و خطر عظیمی که قضاوت دارد و توجه و نظر به آنچه دربارة قضاوت به غیر حق وارد شده است، این امر خطیر را تصدی نمایند و نگذارند این مقام به غیر اهلش سپرده شود. و کسانی که اهل هستند از تصدی این امر سرباز نزنند و به اشخاص غیر اهل میدان ندهند؛ و بدانند که همان طور که خطر این مقامْ بزرگ است اجر و فضل و ثواب آن نیز بزرگ است. و میدانند که تصدی قضا برای اهلش واجب کفایی است.
و در همین انگیزه به وزرای کشور در طول تاریخ آینده توصیه میکنم که در انتخاب استاندارها دقت کنند اشخاص لایق، متدین، متعهد، عاقل و سازگار با مردم انتخاب نمایند، تا آرامش در کشور هرچه بیشتر حکمفرما باشد. و باید دانست که گرچه تمام وزیران وزارتخانهها مسئولیت در اسلامی کردن و تنظیم امور محل مسئولیت خود دارند لکن بعضی از آنها ویژگی خاص دارند؛ مثل وزارت خارجه که مسئولیت سفارتخانهها را در خارج از کشور دارند. اینجانب از ابتدای پیروزی به وزرای خارجه راجع به طاغوتزدگی سفارتخانهها و تحول آنها به سفارتخانههای مناسب با جمهوری اسلامی توصیههایی نمودم، لکن بعض آنان یا نخواستند یا نتوانستند عمل مثبتی انجام دهند. و اکنون که سه سال از پیروزی میگذرد اگرچه وزیر خارجة کنونی اقدام به این امر نموده است و امید است با پشتکار و صرف وقت این امر مهم انجام گیرد.
و وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمانهای بعد آن است که مسئولیت شما بسیار زیاد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و سفارتخانهها؛ و چه در سیاست خارجی حفظ استقلال و منافع کشور و روابط حسنه با دولتهایی که قصد دخالت در امور کشور ما را ندارند. و از هر امری که شائبة وابستگی با همة ابعادی که دارد به طور قاطع احتراز نمایید. و باید بدانید که وابستگی در بعض امور هر چند ممکن است ظاهر فریبندهای داشته باشد یا منفعت و فایدهای در حال داشته باشد، لکن در نتیجه، ریشة کشور را به تباهی خواهد کشید. و کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط با کشورهای اسلامی و در بیدار کردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد کنید که خداوند با شماست.
و وصیت من به ملتهای کشورهای اسلامی است که انتظار نداشته باشید که از خارج کسی به شما در رسیدن به هدف که آن اسلام و پیاده کردن احکام اسلام است کمک کند؛ خود باید به این امر حیاتی که آزادی و استقلال را تحقق میبخشد قیام کنید. و علمای اعلام و خطبای محترم کشورهای اسلامی دولتها را دعوت کنند که از وابستگی به قدرتهای بزرگ خارجی خود را رها کنند و با ملت خود تفاهم کنند؛ در این صورت پیروزی را در آغوش خواهند کشید. و نیز ملتها را دعوت به وحدت کنند؛ و از نژادپرستی که مخالف دستور اسلام است بپرهیزند؛ و با برادران ایمانی خود در هر کشوری و با هر نژادی که هستند دست برادری دهند که اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده. و اگر این برادری ایمانی با همت دولتها و ملتها و با تأیید خداوند متعال روزی تحقق یابد، خواهید دید که بزرگترین قدرت جهان را مسلمین تشکیل میدهند. به امید روزی که با خواست پروردگار عالم این برادری و برابری حاصل شود.
و وصیت اینجانب به وزارت ارشاد در همة اعصار خصوصاً عصر حاضر که ویژگی خاصی دارد، آن است که برای تبلیغ حق مقابل باطل و ارائة چهرة حقیقی جمهوری اسلامی کوشش کنند. ما اکنون، در این زمان که دست ابرقدرتها را از کشور خود کوتاه کردیم، مورد تهاجم تبلیغاتی تمام رسانههای گروهی وابسته به قدرتهای بزرگ هستیم. چه دروغها و تهمتها که گویندگان و نویسندگان وابسته به ابرقدرتها به این جمهوری اسلامی نوپا نزده و نمیزنند.
معالاسف اکثر دولتهای منطقة اسلامی که به حکم اسلام باید دست اخوت به ما دهند، به عداوت با ما و اسلام برخاستهاند و همه در خدمت جهانخواران از هر طرف به ما هجوم آوردهاند. و قدرت تبلیغاتی ما بسیار ضعیف و ناتوان است و میدانید که امروز جهان روی تبلیغات میچرخد. و با کمال تأسف، نویسندگان به اصطلاح روشنفکر که به سوی یکی از دو قطب گرایش دارند، به جای آنکه در فکر استقلال و آزادی کشور و ملت خود باشند، خودخواهیها و فرصتطلبیها و انحصارجوییها به آنان مجال نمیدهد که لحظهای تفکر نمایند و مصالح کشور و ملت خود را در نظر بگیرند، و مقایسة بین آزادی و استقلال را در این جمهوری با رژیم ستمگر سابق نمایند و زندگی شرافتمندانة ارزنده را توأم با بعض آنچه را که از دست دادهاند، که رفاه و عیشزدگی است، با آنچه از رژیم ستمشاهی دریافت میکردند توأم با وابستگی و نوکرمآبی و ثناجویی و مداحی از جرثومههای فساد و معادن ظلم و فحشا بسنجند؛ و از تهمتها و نارواها به این جمهوری تازه تولد یافته دست بکشند و با ملت و دولت در صف واحد بر ضد طاغوتیان و ستمپیشگان زبانها و قلمها را به کار بگیرند.
ادامه دارد.. .
از این قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علمای بزرگ تا طبقة بازاری و کشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام میباشند؛ چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آتیه؛ و چه بسا که در بعض مقاطع، عدم حضور و مسامحه، گناهی باشد که در رأس گناهان کبیره است. پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد، و ال کار از دست همه خارج خواهد شد. و این حقیقتی است که بعد از مشروطه لمس نمودهاید و نمودهایم. چه هیچ علاجی بالاتر و والاتر از آن نیست که ملت در سرتاسر کشور در کارهایی که محول به اوست برطبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی انجام دهد؛ و در تعیین رئیس جمهور و وکلای مجلس با طبقة تحصیلکردة متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجاری امور و غیروابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی مشورت کرده، و با علما و روحانیون با تقوا و متعهد به جمهوری اسلامی نیز مشورت نموده؛ و توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقهای باشند؛ که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایهداران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمیتوانند بفهمند.
و باید بدانیم که اگر رئیس جمهور و نمایندگان مجلس، شایسته و متعهد به اسلام و دلسوز برای کشور و ملت باشند، بسیاری از مشکلات پیش نمیآید؛ و مشکلاتی اگر باشد رفع میشود. و همین معنی در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر با ویژگی خاص باید در نظر گرفته شود؛ که اگر خبرگان که با انتخاب ملت تعیین میشوند از روی کمال دقت و با مشورت با مراجع عظام هر عصر و علمای بزرگ سرتاسر کشور و متدینین و دانشمندان متعهد، به مجلس خبرگان بروند، بسیاری از مهمات و مشکلات به واسطة تعیین شایستهترین و متعهدترین شخصیتها برای رهبری یا شورای رهبری پیش نخواهد آمد، یا با شایستگی رفع خواهد شد. و با نظر به اصل یکصد و نهم و یکصد و دهم قانون اساسی، وظیفة سنگین ملت در تعیین خبرگان و نمایندگان در تعیین رهبر یا شورای رهبری روشن خواهد شد، که اندک مسامحه در انتخاب، چه آسیبی به اسلام و کشور و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد که احتمال آن، که در سطح بالای از اهمیت است برای آنان تکلیف الهی ایجاد میکند.
و وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر که عصر تهاجم ابرقدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهوری اسلامی و در حقیقت به اسلام است در پوشش جمهوری اسلامی و در عصرهای آینده، آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند؛ و گمان ننمایند که رهبری فینفسه برای آنان تحفهای است و مقام والایی، بلکه وظیفة سنگین و خطرناکی است که لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد، ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد.
از خداوند منان هادی با تضرع و ابتهال میخواهم که ما و شما را از این امتحان خطرناک با روی سفید در حضرت خود بپذیرد و نجات دهد و این خطر قدری خفیفتر برای رؤسای جمهور حال و آینده و دولتها و دستاندرکاران، به حسب درجات در مسئولیتها نیز هست که باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارک او بدانند. خداوند متعال راهگشای آنان باشد.
ح ـ از مهمات امور مسألة قضاوت است که سر و کار آن با جان و مال و ناموس مردم است. وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری آن است که در تعیین عالیترین مقام قضایی که در عهده دارند، کوشش کنند که اشخاص متعهد سابقهدار و صاحبنظر در امور شرعی و اسلامی و در سیاست را نصب نمایند.
و از شورایعالی قضایی میخواهم امر قضاوت را که در رژیم سابق به وضع أسفناک و غمانگیزی درآمده بود با جدیت سر و سامان دهند؛ و دست کسانی که با جان و مال مردم بازی میکنند و آنچه نزد آنان مطرح نیست عدالت اسلامی است از این کرسی پراهمیت کوتاه کنند، و با پشتکار و جدیت بتدریج دادگستری را متحول نمایند؛ و قضات دارای شرایطی که، انشا ء الله با جدیت حوزههای علمیه مخصوصاً حوزة مبارکة علمیة قم تربیت و تعلیم میشوند و معرفی میگردند، به جای قضاتی که شرایط مقررة اسلامی را ندارند نصب گردند، که انشا ء الله تعالی بزودی قضاوت اسلامی در سراسر کشور جریان پیدا کند.
ادامه دارد.. .
باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاستبازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسههای شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بینالمللی نکشند؛ و با ارادة مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید.
و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و امریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد. و آنچه انسانهای شبیه به اینان به آن رسیدهاند شما هم خواهید رسید به شرط اتکال به خداوند تعالی و اتکا به نفس، و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختیها برای رسیدن به زندگی شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطة اجانب.
و بر دولتها و دست اندرکاران است چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده که از متخصصین خود قدردانی کنند و آنان را با کمکهای مادی و معنوی تشویق به کار نمایند و از ورود کالاهای مصرفساز و خانه برانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند.
و از جوانان، دختران و پسران، میخواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را، ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرتها و بی بند و باریها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بیوطن به شما عرضه میشود نکنند؛ که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمیکنند؛ و میخواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقبمانده، و به اصطلاح آنان «نیمه وحشی» نگه دارند.
و از توطئههای بزرگ آنان، چنانچه اشاره شد و کراراً تذکر دادهام، به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت خصوصاً دانشگاهها است که مقدرات کشورها در دست محصولات آنها است. روش آنان با روحانیون و مدارس علوم اسلامی فرق دارد با روشی که در دانشگاهها و دبیرستانها دارند. نقشة آنان برداشتن روحانیون از سر راه و منزوی کردن آنان است؛ یا با سرکوبی و خشونت و هتاکی که در زمان رضاخان عمل شد ولی نتیجة معکوس گرفته شد؛ یا با تبلیغات و تهمتها و نقشههای شیطانی برای جدا کردن قشر تحصیلکرده و به اصطلاح روشنفکر که این هم در زمان رضاخان عمل میشد و در ردیف فشار و سرکوبی بود؛ و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون خشونت ولی موذیانه.
و اما در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هرچه میخواهند انجام دهند. اینان کشور را به غارتزدگی و غربزدگی بکشانند و قشر روحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر جلوگیری نباشد. و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه، زیرا برای ابرقدرتها بیزحمت و بیخرج و در جوامع ملی بیسر و صدا، هر چه هست به جیب آنان میریزد.
پس اکنون که دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی است، بر همة ما لازم است با متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده شود؛ و هر جا انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن کوشیم. و این امر حیاتی باید در مرحلة اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که نجات دانشگاه از انحراف، نجات کشور و ملت است.
و اینجانب به همة نوجوانان و جوانان در مرحلة اول، و پدران و مادران و دوستان آنها در مرحلة دوم، و به دولتمردان و روشنفکران دلسوز برای کشور در مرحلة بعد وصیت میکنم که در این امر مهم که کشورتان را از آسیب نگه میدارد، با جان و دل کوشش کنید و دانشگاهها را به نسل بعد بسپرید. و به همة نسلهای مسلسل توصیه میکنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلامِآدم ساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرقزدگی حفظ و پاسداری کنید و با این عمل انسانی ـ اسلامی خود دست قدرتهای بزرگ را از کشور قطع و آنان را ناامید نمایید. خدایتان پشتیبان و نگهدار باد.
ز از مهمات امور، تعهد وکلای مجلس شورای اسلامی است. ما دیدیم که اسلام و کشور ایران چه صدمات بسیار غمانگیزی از مجلس شورای غیرصالح و منحرف، از بعد از مشروطه تا عصر رژیم جنایتکار پهلوی و از هر زمان بدتر و خطرناکتر در این رژیم تحمیلی فاسد خورد؛ و چه مصیبتها و خسارتهای جانفرسا از این جنایتکاران بیارزش و نوکرمآب به کشور و ملت وارد شد. در این پنجاه سال یک اکثریت قلابی منحرف در مقابل یک اقلیت مظلوم موجب شد که هرچه انگلستان و شوروی و اخیراً امریکا خواستند، با دست همین منحرفانِ از خدا بیخبر انجام دهند و کشور را به تباهی و نیستی کشانند. از بعد از مشروطه، هیچ گاه تقریباً به مواد مهم قانون اساسی عمل نشد ـ قبل از رضاخان با تصدی غربزدگان و مشتی خان و زمینخواران؛ و در زمان رژیم پهلوی به دست آن رژیم سفاک و وابستگان و حلقه به گوشان آن.
ادامه دارد.. .
اینجانب توصیه میکنم که قبل از مطالعة وضعیت کنونی جهان و مقایسه بین انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابات و قبل از آشنایی با وضعیت کشورها و ملتهایی که در حال انقلاب و پس از انقلابشان بر آنان چه میگذشته است، و قبل از توجه به گرفتاریهای این کشور طاغوتزده از ناحیة رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طول چپاولگریهایشان برای این دولت به ارث گذاشتهاند، از وابستگیهای عظیم خانمانسوز، تا اوضاع وزارتخانهها و ادارات و اقتصاد و ارتش و مراکز عیاشی و مغازههای مسکرات فروشی و ایجاد بیبندوباری در تمام شئون زندگی و اوضاع تعلیم و تربیت و اوضاع دبیرستانها و دانشگاهها و اوضاع سینماها و عشرتکدهها و وضعیت جوانها و زنها و وضعیت روحانیون و متدینین و آزادیخواهان متعهّد و بانوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگی به پروندة اعدام شدگان و محکومان به حبس و رسیدگی به زندانها و کیفیت عملکرد متصدیان و رسیدگی به مال سرمایهداران و زمینخواران بزرگ و محتکران و گرانفروشان و رسیدگی به دادگستریها و دادگاههای انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستری و قضات و رسیدگی به حال نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای دولت و استاندارها و سایر مأمورین که در این زمان آمدهاند و مقایسه با زمان سابق و رسیدگی به عملکرد دولت و جهاد سازندگی در روستاهای محروم از همة مواهب حتی آب آشامیدنی و درمانگاه و مقایسه با طول رژیم سابق با در نظر گرفتن گرفتاری به جنگ تحمیلی و پیامدهای آن از قبیل آوارگان میلیونی و خانوادههای شهدا و آسیبدیدگان در جنگ و آوارگان میلیونی افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادی و توطئههای پی در پی امریکا و وابستگان خارج و داخلش (اضافه کنید فقدان مبلّغ آشنا به مسائل به مقدار احتیاج و قاضی شرع) و هرج و مرجهایی که از طرف مخالفان اسلام و منحرفان و حتی دوستان نادان در دست اجرا است و دهها مسائل دیگر، تقاضا این است که قبل از آشنایی به مسائل، به اشکالتراشی و انتقاد کوبنده و فحاشی برنخیزید؛ و به حال این اسلام غریب که پس از صدها سال ستمگری قلدرها و جهل تودهها امروز طفلی تازهپا و ولیدهای است محفوف به دشمنهای خارج و داخل، رحم کنید. و شما اشکالتراشان به فکر بنشینید که آیا بهتر نیست به جای سرکوبی به اصلاح و کمک بکوشید؛ و به جای طرفداری از منافقان و ستمگران و سرمایهداران و محتکران بیانصاف از خدا بیخبر، طرفدار مظلومان و ستمدیدگان و محرومان باشید؛ و به جای گروههای آشوبگر و تروریستهای مفسد و طرفداری غیرمستقیم از آنان، توجهی به ترور شدگان از روحانیون مظلوم تا خدمتگزاران متعهد مظلوم داشته باشید؟
اینجانب هیچ گاه نگفته و نمیگویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همة ابعادش عمل میشود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بیانضباطی برخلاف مقررات اسلام عمل نمیکنند؛ لکن عرض میکنم که قوة مقننه و قضاییه و اجراییه با زحمات جانفرسا کوشش در اسلامی کردن این کشور میکنند و ملتِ دهها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند؛ و اگر این اقلیت اشکالتراش و کارشکن به کمک بشتابند، تحقق این آمال آسانتر و سریعتر خواهد بود. و اگر خدای نخواسته اینان به خود نیایند، چون تودة میلیونی بیدار شده و متوجه مسائل است و در صحنه حاضر است، آمال انسانی ـ اسلامی به خواست خداوند متعال جامة عمل به طور چشمگیر خواهد پوشید و کجروان و اشکالتراشان در مقابل این سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند.
من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و تودة میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله ـ صلیالله علیه و آله ـ و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی ـ صلوات الله و سلامه علیهما ـ میباشند. آن حجاز که در عهد رسولالله ـ صلیالله علیه و آله ـ مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمیکردند و با بهانههایی به جبهه نمیرفتند، که خداوند تعالی در سورة «توبه» با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعدة عذاب داده است. و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند. و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا ـ علیهالسلام ـ آن شد که شد. و آنان که در
شهادت دستْ آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز میبینیم که ملت ایران از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبههها و مردم پشت جبههها، با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها میکنند و چه حماسهها میآفرینند. و میبینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده میکنند. و میبینیم که بازماندگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهرههای حماسهآفرین و گفتار و کرداری مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبهرو میشوند. و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ هستند، و نه در محضر امام معصوم ـ صلوات الله علیه. و انگیزة آنان ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی میباشیم.
ادامه دارد.. .
و اما طایفة دوم که نقشة موذیانه دارند و اسلام را از حکومت و سیاست جدا میدانند. باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسولالله ـ صلیالله علیه و آله ـ آنقدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام، عبادی ـ سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبتها را به بار آورده. پیغمبر اسلام(ص) تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان لکن با انگیزة بسط عدالت اجتماعی. و خلفای اول اسلامی حکومتهای وسیع داشتهاند و حکومت علیبن ابیطالب ـ علیهالسلام ـ نیز با همان انگیزه، به طور وسیعتر و گستردهتر از واضحات تاریخ است. و پس از آن بتدریج حکومت به اسم اسلام بوده؛ و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامی به پیروی از اسلام و رسول اکرم ـ صلیالله علیه و آله ـ بسیارند.
اینجانب در این وصیتنامه با اشاره میگذرم، ولی امید آن دارم که نویسندگان و جامعهشناسان و تاریخنویسان، مسلمانان را از این اشتباه بیرون آورند. و آنچه گفته شده و میشود که انبیا ـ علیهمالسلام ـ به معنویات کار دارند و حکومت و سررشتهداری دنیایی مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز میکردند و ما نیز باید چنین کنیم، اشتباه تأسفآوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملتهای اسلامی و باز کردن راه برای استعمارگران خونخوار است، زیرا آنچه مردود است حکومتهای شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطهجویی و انگیزههای منحرف و دنیایی که از آن تحذیر نمودهاند؛ جمعآوری ثروت و مال و قدرتطلبی و طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند. و اما حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامة عدالت اجتماعی، همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیمالشأن اسلام ـ صلیالله علیه و آله ـ و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش میکردند؛ از بزرگترین واجبات و اقامة آن از والاترین عبادات است، چنانچه سیاست سالم که در این حکومتها بوده از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هوشیار ایران با دید اسلامی این توطئهها را خنثی نمایند. و گویندگان و نویسندگان متعهد به کمک ملت برخیزند و دست شیاطین توطئهگر را قطع نمایند.
ج و از همین قماش توطئهها و شاید موذیانهتر، شایعههای وسیع در سطح کشور، و در شهرستانها بیشتر، بر اینکه جمهوری اسلامی هم کاری برای مردم انجام نداد. بیچاره مردم با آن شوق و شعف فداکاری کردند که از رژیم ظالمانة طاغوت رهایی یابند، گرفتار یک رژیم بدتر شدند! مستکبران مستکبرتر و مستضعفان مستضعفتر شدند! زندانها پر از جوانان که امید آتیة کشور است میباشد و شکنجهها از رژیم سابق بدتر و غیرانسانیتر است! هر روز عدهای را اعدام میکنند به اسم اسلام! و ای کاش اسم اسلام روی این جمهوری نمیگذاشتند! این زمان از زمان رضاخان و پسرش بدتر است! مردم در رنج و زحمت و گرانی سرسامآور غوطه میخورند و سردمداران دارند این رژیم را به رژیمی کمونیستی هدایت میکنند! اموال مردم مصادره میشود و آزادی در هر چیز از ملت سلب شده! و بسیاری دیگر از این قبیل امور که با نقشه اجرا میشود. و دلیل آنکه نقشه و توطئه در کار است آنکه هرچند روز یک امر در هر گوشه و کنار و در هر کوی و برزن سر زبانها میافتد؛ در تاکسیها همین مطلب واحد و در اتوبوسها نیز همین و در اجتماعات چند نفره باز همین صحبت میشود؛ و یکی که قدری کهنه شد یکی دیگر معروف میشود. و معالاسف بعض روحانیون که از حیلههای شیطانی بیخبرند با تماس یکی ـ دو نفر از عوامل توطئه گمان میکنند مطلب همان است. و اساس مسأله آن است که بسیاری از آنان که این مسائل را میشنوند و باور میکنند اطلاع از وضع دنیا و انقلابهای جهان و حوادث بعد از انقلاب و گرفتاریهای عظیم اجتنابناپذیر آن ندارند چنانچه اطلاع صحیح از تحولاتی که همه به سود اسلام است ندارند ـ و چشم بسته و بیخبر امثال این مطالب را شنیده و خود نیز با غفلت یا عمد به آنان پیوستهاند.
ادامه دارد.. .
اینجانب به همة نسلهای حاضر و آینده وصیت میکنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگرانِ خارج و داخل از کشورتان قطع شود، این انگیزة الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید؛ و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی و بقای آن است، فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف است. بیجهت نیست که بوقهای تبلیغاتی در سراسر جهان و ولیدههای بومی آنان تمام توان خود را صرف شایعهها و دروغهای تفرقهافکن نمودهاند و میلیاردها دلار برای آن صرف میکنند. بی انگیزه نیست سفرهای دائمی مخالفان جمهوری اسلامی به منطقه. و معالاسف در بین آنان از سردمداران و حکومتهای بعض کشورهای اسلامی، که جز به منافع شخص خود فکر نمیکنند و چشم و گوش بسته تسلیم امریکا هستند دیده میشود؛ و بعض از روحانی نماها نیز به آنان ملحقند.
امروز و در آتیه نیز آنچه برای ملت ایران ومسلمانان جهان باید مطرح باشد و اهمیت آن را در نظر گیرند، خنثی کردن تبلیغات تفرقه افکنِ خانه برانداز است. توصیة اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان بویژه در عصر حاضر، آن است که در مقابل این توطئهها عکس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود، به هر راه ممکن افزایش دهند و کفار و منافقان را مأیوس نمایند.
از توطئههای مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهههای معاصر، و بویژه پس از پیروزی انقلاب آشکارا به چشم میخورد، تبلیغات دامنهدار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملتها و خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که 1400 سال قبل وضع شده است نمیتواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند، یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است، و در عصر حاضر نمیشود کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند، و امثال این تبلیغات ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنتآمیز به گونة طرفداری از قداست اسلام که اسلام و دیگر ادیان الهی سر و کار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور میکند، و حکومت و سیاست و سررشتهداری برخلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است، چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالف مسلک انبیای عظام است! و معالاسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیان و متدینان بیخبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابة یک گناه و فسق میدانستند و شاید بعضی بدانند! و این فاجعة بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود.
گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خود را به بیاطلاعی میزنند. زیرا اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود. این دعوی به مثابة آن است که گفته شود قواعد عقلی و ریاضی در قرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعی باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و قتل باید جلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده! و ادعای آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است ـ همان سان که محمدرضا پهلوی مخلوع میگفت که اینان میخواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند ـ یک اتهام ابلهانه بیش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچگاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علم و صنعت مورد تأکید اسلام و قرآن مجید است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی روشنفکران حرفهای میگویند که آزادی در تمام منکرات و فحشا حتی همجنسبازی و از این قبیل، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج میکنند.
ادامه دارد.. .
و با کمال جِد و عجز از ملتهای مسلمان میخواهم که از ائمة اطهار و فرهنگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی این بزرگ راهنمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جانفشانی و نثار عزیزان پیروی کنند. از آن جمله دست از فقه سنتی که بیانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتها است، چه احکام اولیه و چه ثانویه که هر دو مکتب فقه اسلامی است، ذرهای منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمی انحرافی، مقدمة سقوط مذهب و احکام اسلامی و حکومت عدل الهی است. و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگر سیاسی نماز است هرگز غفلت نکنند، که این نماز جمعه از بزرگترین عنایات حق تعالی بر جمهوری اسلامی ایران است. و از آن جمله مراسم عزاداری ائمة اطهار و بویژه سید مظلومان و سرور شهیدان، حضرت ابیعبدالله الحسین ـ صلوات وافر الهی و انبیا و ملائکةالله و صلحا بر روح بزرگ حماسی او باد ـ هیچگاه غفلت نکنند. و بدانند آنچه دستور ائمه ـ علیهمالسلام ـ برای بزرگداشت این حماسة تاریخی اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است، تمام فریاد قهرمانانة ملتها است بر سردمداران ستمپیشه در طول تاریخ الی الابد. و میدانید که لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنیامیه لعنةالله علیهمـ با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شدهاند، فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریاد ستمشکن است.
و لازم است در نوحهها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمة حق ـ علیهم سلامالله ـ بهطور کوبنده فجایع و ستمگریهای ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود؛ و در این عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریکا و شوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الهی ـ لعنةالله و ملائکته و رسله علیهم ـ است به طور کوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود. و همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است این مراسم سیاسی است که حافظ ملّیت مسلمین، بویژه شیعیان ائمة اثنی عشر
ـ علیهم صلوات الله و سلم ] است ]
و آنچه لازم است تذکر دهم آن است که وصیت سیاسی ـ الهی اینجانب اختصاص به ملت عظیمالشأن ایران ندارد، بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامی و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب میباشد.
از خداوند ـ عزوجل ـ عاجزانه خواهانم که لحظهای ما و ملت ما را به خود واگذار نکند و از عنایات غیبی خود به این فرزندان اسلام و رزمندگان عزیز لحظه [ ای ] دریغ نفرماید.
ادامه دارد.. .
ما مفتخریم که ائمة معصومین ما ـ صلوات الله و سلامه علیهم ـ در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از ابعاد آن است، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که میخواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفة ملت ما در این راه بزرگِ سرنوشتساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا میکنند.
ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههای فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، در آموزش نظامی که برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی از واجبات مهم است شرکت، و از محرومیتهایی که توطئة دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بیاطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نمودهاند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندی که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درمیآورد و دل دشمنان و جاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب میلرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینبگونه ـ علیها سلامالله ـ فریاد میزنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر؛ و میدانند آنچه به دست آوردهاند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.
و ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانة خود دست نمیکشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمیشناسند. و در رأس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب میشود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانة «اسرائیل بزرگ»! آنان را به هر جنایتی میکشاند. و ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنی این جنایت پیشة دورهگرد، و حسن و حسنی مبارک هم آخور با اسرائیل جنایتکارند و در راه خدمت به امریکا و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملتهای خود رویگردان نیستند. و ما مفتخریم که دشمن ما صدام عفلقی است که دوست و دشمنْ او را به جنایتکاری و نقض حقوق بینالمللی و حقوق بشر میشناسند و همه میدانند که خیانتکاری او به ملت مظلوم عراق و شیخنشینان خلیج، کمتر از خیانت به ملت ایران نباشد.
و ما و ملتهای مظلوم دنیا مفتخریم که رسانههای گروهی و دستگاههای تبلیغات جهانی، ما و همة مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتی که ابرقدرتهای جنایتکار دستور میدهند متهم میکنند. کدام افتخار بالاتر و والاتر از اینکه امریکا با همة ادعاهایش و همة ساز و برگهای جنگیاش و آنهمه دولتهای سرسپردهاش و به دست داشتن ثروتهای بیپایانِ ملتهای مظلوم عقبافتاده و در دست داشتن تمام رسانههای گروهی، در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیةالله ـ ارواحنا لمقدمه الفدا ء ـ آنچنان وامانده و رسوا شده است که نمیداند به که متوسل شود! و رو به هر کس میکند جواب رد میشنود! و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت باری تعالی ـ جلَّت عظمتُهـ که ملتها را بویژه ملت ایران اسلامی را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهی به نور اسلام هدایت نموده.
من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه میکنم که از این راه مستقیم الهی که نه به شرقِ ملحد و نه به غربِ ستمگرِ کافر وابسته است، بلکه به صراطی که خداوند به آنها نصیب فرموده است محکم و استوار و متعهد و پایدارْ پایبند بوده، و لحظه ] ای [ از شکر این نعمت غفلت نکرده و دستهای ناپاک عمال ابرقدرتها، چه عمال خارجی و چه عمال داخلی بدتر از خارجی، تزلزلی در نیت پاک و ارادة آهنین آنان رخنه نکند؛ و بدانند که هرچه رسانههای گروهی عالم و قدرتهای شیطانی غرب و شرق اشتلم میزنند دلیل بر قدرت الهی آنان است و خداوند بزرگ سزای آنان را هم در این عالم و هم در عوالم دیگر خواهد داد. «إنَّه ولی النِّعَم و بِیدِه ملکوتُ کلِّ شی ء ».
ادامه دارد.. .
و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطة جمع همة مسلمانان بلکه عائلة بشری، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیدة «علم الاسما ء » را از شرّ شیاطین و طاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیا ء الله، معصومین ـ علیهم صلوات الاولین و الا´خرین ـ بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند ـ چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومتهای جائر و آخوندهای خبیثِ بدتر از طاغوتیان وسیلهای برای اقامة جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد. و معالاسف به دست دشمنان توطئهگر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشتساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیلة جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیلة تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد، که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی برمیآورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار صلیالله علیه و آله و سلم ـ و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن میگفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده؛ و کلمة «آخوند سیاسی» موازن با آخوند بیدین شده بود و اکنون نیز هست.
و اخیراً قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیلة حکومتهای منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بستهاند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع میکنند و به اطراف میفرستند و با این حیلة شیطانی قرآن را از صحنه خارج میکنند. ما همه دیدیم قرآنی را که محمدرضا خان پهلوی طبع کرد و عدهای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بیخبر از مقاصد اسلامی هم مداح او بودند. و میبینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بیپایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنی میکند و وهابیت، این مذهب سراپا بیاساس و خرافاتی را ترویج میکند؛ و مردم و ملتهای غافل را سوق به سوی ابرقدرتها میدهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهرهبرداری میکند.
ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که میخواهد حقایق قرآنی، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم میزند، از مقبرهها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخة نجات دهندة بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان میکشاند نجات دهد.
و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالی بوده، و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، این بندة رها شده از تمام قیود، مأمور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است.
ما مفتخریم که کتاب نهجالبلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ما است.
ما مفتخریم که ائمة معصومین، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان ـ علیهم آلاف التحیات والسلام ـ که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمة ما هستند.
ما مفتخریم که ادعیة حیاتبخش که او را «قرآن صاعد» میخوانند از ائمة معصومین ما است. ما به «مناجات شعبانیة» امامان و «دعای عرفات»
حسین بن علی ـ علیهما السلام ـ و «صحیفة سجادیه» این زبور آل محمد و «صحیفة فاطمیه» که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ما است.
ما مفتخریم که «باقرالعلوم» بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول ـ صلیالله علیه و آله ـ و ائمة معصومین علیهمالسلام ـ مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است.
و ما مفتخریم که مذهب ما «جعفری» است که فقه ما که دریای بیپایان است، یکی از آثار اوست. و ما مفتخریم به همة ائمة معصومین ـ علیهم صلواتالله ـ و متعهد به پیروی آنانیم.
ادامه دارد.. .
امـام بـه سـایـر گروهها, بویژه نهضت آزادى هشدار داد: اگر به اسلام علاقه دارید حـسابتان را از جبهه ملى جدا کرده و تهاجم به حکم قصاص که نص قرآن و ضرورى همه مسلمین است, محکوم کنید.66
نـاسـزا بـه بـه پیامبران: ناسزا به هر یک از پیامبران خدا, بویژه پیامبر اسلام درنـزد هـمـه فـقیهان, از موجبات ارتداد شمرده شده است. ایمان به رسولان الهى و احـتـرام بـه آنان از اصول اسلام است. اگر کسى به هر یک از فرستادگان خدا ناسزا گـویـد, سـزاوار کیفر است و در این حکم فرقى بین هیچ یک از مرتدان وجود ندارد; زیـرا نـاسـزاى بـه انـبـیا به انکار دین بر مى گردد و اهانت به قرآن. امام در راسـتـاى اجـراى ایـن حکم, سلمان رشدى را که با پشتوانه همه جهان غرب و اروپا, پـیـامبر اسلام را هدف شدیدترین اهانتها قرار داد, مرتد اعلان کرد و از مسلمانان جهان خواست فرمان خدا را درباره وى اجرا کنند.
(سلمان رشدى اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد بر هر مسلمان واجب است, باجان و مال هم خود را به کار گیرد و او را به درک واصل گرداند.)67
امـام اهانت به امامان و فاطمه زهرا(ع) را همانند اهانت به پیامبر, سبب ارتداد مـى دانـد. ایـشان درباره کسى که به فاطمه زهرا(س) سخنى ناشایست بر زبان رانده بود از صداى جمهورى اسلامى پخش شد, اعلام کرد:
اگر ثابت شود که گوینده قصد اهانت به مادر امامان را در سر داشته, مى بایست به سختى کیفر ببیند.68
امـام همواره به دولتمردان شجاعت مى بخشید که در برابراجراى دستورها و آیینهاى خـداونـد, سهل انگار نباشند و از ستایش و نکوهش بیگانگان و تهدیدهاى اقتصادى , سـیـاسـى و نـظـامى غرب نهراسند و از این که اروپا و آمریکا ما را در دنیا (به خشونت و تحجر) معرفى کنند, ترس به دل راه ندهند.69
امام, آزادیخواهى غربیان را چیز واهى مى دانست و آنها را یک مشت انسانهاى وحشى و جـانـى بـر مـى شمرد که براى فریب دیگران, دم از آزادیخواهى مى زنند.مى گفت: غـرب و آمریکا, مظهر همه جنایتها و وحش گریها در جهانند و ثروت همه دنیا را به یـغـمـا مـى بـرند, نمونه عینى آن این است که اسرائیل فرزند غرب است و باحمایت سـیاسى و نظامى آمریکا و اروپا, افزون بر اشتغال فلسطین, هر روز جنوب لبنان را بـه آتـش مى کشد و همه دولتهاى اسلامى را در خطر قرار داده است و با همه اینها, به ما که به ستمدیدگان کمک مى کنیم, انگ تحجر و خشونت طلبى مى زند:
خـداى تبارک و تعالى در موضع عفو و رحمت رحیم است و در موضع انتقام انتقامجو, امام مسلمین هم این طور بودو. ما نمى ترسیم از این کهو در روزنامه هاى خارج از ایـران بـراى مـا چـیـزى بـنویسند. ما نمى خواهیم وجاهتو در خارج از کشور پیدا کنیم. ما مى خواهیم به امر خدا عمل کنیم و خواهیم کرد.70
پى نوشتها:
1عـذر تـقصیر به پیشگاه محمدو قرآن), ترجمه غلامرضا سعیدى; وحى و نبوت, محمد تقى شریعتى/314, حسینه ارشاد.
2اسلام و مقتضیات زمان), شهید مطهرى, ج1/42, 50, 106, صدرا. 3. روزنامه (کیهان), 7/3/1358. 4صحیفه نور), مجموعه رهنمودهاى امام خمینى, ج15/21, وزارت ارشاد. 5او بـه تـنـهـایـى یـک ملت بود)/206. از مجموعه راست قامتان جاودانه تاریخ اسلام,ج3, واحد فرهنگى بنیاد شهید. 6آداب الصلوه), امام خمینى, به اهتمام سید احمد فهرى /260, آستان قدس رضوى.
7بحارالانوار),علامه مجلسى, 57/71, م,سسه الوفا, بیروت. 8صحیفه نور), ج19/257. 9. سوره (فرقان), آیه 32. 10. سوره (آل عمران), آیه 159. 11. سوره (آل عمران), آیه 159. 12خدمات متقابل ایران و اسلام), شهید مطهرى, ج اول, صدرا; (وحى و نبوت)/383. 13صحیفه نور), ج18/153. 14. همان, ج15/200. 15بحارالانوار), ج70/267. 16. سوره (فتح), آیه ;28 (صحیفه نور), ج5/234.
17اربعین), امام خمینى, ج1/133, طه. 18صحیفه نور), ج10/29. 19. همان, ج7/227. 20آداب الصلوه), امام خمینى/ /261. 21پرتویى از قرآن), سید محمود طالقانى, ج2/58, سهامى انتشار. 22. سوره (بقره), آیه /229. 23صحیفه نور) ج;12/219 ج7/107. 24. همان, ج9/15. 25توضیح المسائل), امام خمینى, مساله 2805. 26.(تفسیر نورالثقلین), الحویزى, ج2/278, اسماعیلیان, ذیل آیه 118, سوره توبه. 27توضیح المسائل), مساله 2792. 28. همان, مساله /2813. 29. سوره (بقره), آیه 193.
30صحیفه نور), ج19/82. 31. سوره (عنکبوت), آیه 20. 32. سوره انفال), آیه 29. 33. سوره (اعراف), آیه 27. 34. سوره (مائده), آیه 41. 35تـوضیح المسائل), مساله ;2826 (تحریر الوسیله) امام خمینى, ج1/485, وزارت ارشاد. 36نهج البلاغه), خطبه 27. 37صحیفه نور) 38. همان, ج7/44. 39کـشـف الاسـرار), امـام خـمینى;/228 (جهاد), شهید مطهرى, صدرا; (آشنایى با قرآن), شهید مطهرى, ج3/210, صدرا. 40. سوره (حدید), آیه 25. 41صحیفه نور), ج15/146. 42او به تنهایى یک ملت بود.)/293. 43صحیفه نور), ج19/19. 44. سوره (مائده), آیه 33. 45تحریر الوسیله), ج2/493. 46. سوره (حجرات), آیه 9. 47طلوع و غروب دولت موقت), احمد سمیعى/155, شباویز. 48. همان/222. 49. همان/123. 50. همان;/213 (صحیفه نور) ج 8/261, (ج 9/3)ج 10/172) 51صحیفه نور), ج16/52. 52. همان, ج8/267. 53. همان/251. 54. مـجله (حوزه), شماره 13/97, جنگ در آیینه مبانى; (انقلاب اسلامى, جنگ تحمیلى و نظام بین الملل), دفتر بررسیهاى سیاسى سازمان تبلیغات اسلامى, بهار 1376. 55صحیفه نور), چ19/21. 56. همان, 16/77. 57. همان, ج17/14. 58. همان/230. 59. همان, ج15/120. 60تحریر الوسیله), ج2/366, موانع ارث. 61تفسیر نورالثقلین), ج;3/90 (سیر اعلام النبلا) ذهبى, ج4 / 226, دارالفکر. 62. سـوره (آل عمران), آیه ;72 (مجمع البیان فى تفسیر القرآن), طبرسى, ج2/115, دار مکتبه الحیاه. 63صحیفه نور), ج21/197.
64. همان, ج15/17. 65. همان/18. 66. همان/17 و 18. 67. همان, ج21/87. 68. همان/76. 69. همان , ج8/109. 70. همان, ج8/251.
منبع: دوماهنامه حوزه شماره 95
امـام در بیانى روشنگرانه, کسانى را که شعار حمایت از خلق سر مى دادند, راه ه را نـاامـن مـى ساختند, خرمنها را به آتش مى کشیدند, و فرزندان مردم را به قتل رسـانـیـدنـد, مـنـافـق خـواند که میان رفتار و گفتارشان تفاوت است و از آزادى اسـتـفـاده نـابـجا مى کنند. آنان به جاى این که از آزادى درست استفاده کرده و انـدیـشـه و قـلـم را در راه بـهـروزى و از مـیان بردن مشکلات و ایجاد تفاهم به کـارگـیرند, به مقدسات اسلام توهین مى کنند52 و آب به اسیاب بیگانگان مى ریزند. گـروهـکهاى قانون شکن, به اندرزهاى امام گوش نکردند و هر روز بر دامنه آشوبها, شـایعه پراکنیها, توهین مقدسات افزودند.
در مطبوعات آشکارا تاریخ تحریف مى شد, احـکـام اسـلام زیـر س,ال برده مى شد و به تعبیر شهید بهشتى, متخصصان جنگ روانى درکار آشفته کردن بازار انقلاب بودند. امـام, در سـخـنـرانى 17/5/58 خود, بر خروشید و گفت: همه این خرابکاریها و آتش افـروزیـهـایـى کـه در گوشه و کنار کشور دیده مى شود, بر اثر آن بود که ما سهل انـگـارى کرده و به قانون عمل نکردیم و دست گروهکها و بدخواهان را براى هر کار بازگذاشتیم: (اگـر مـا از اولـو مـجـلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و ر,ساى و ر,سـاى آنـهـا را بـه سزاى خودشان رسانده بودیم و چوبه هاى دار را در میدانهاى بـزرگ بـر پـا کـرده بـودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم, این پیش نمى آمد.)53 گـاه, عـفو و بخشش, شمارى از فساد انگیزان, بویژه وابستگان به قدرتهاى بزرگ ر جـرى و گـسـتـاخ مـى کند; زیرا آنان از روى ناآگاهى دست به کار نمى شوند.
آنان بـراى ویـرانـگـرى, آشوب, فتنه انگیزى, براندازى, خون ریزى وو مامور شده اند و عـفـو و بـخـشـش و سیاست سهله سمحه, میدان را براى آنان باز مى کند و زمینه ر مهیا مى سازد. امام, هجوم عراق به ایران را مصداق بارز تجاوز آشکار باغیان و محاربان به نظام اسلامى خواند. صـدام به هدف براندازى نظام و تجزیه ایران با لشکریان انبوه و ساز و برگى مدرن از غـرب و جـنـوب به کشور ما وارد شد, شهرها و روستا ها را اشغال کرد, ملیونه نـفـر را آواره ساخت و خسارتهاى جانى و مالى جبران ناپذیرى به ما وارد آورد.54 امـام, در گـرماگرم جنگ گفت: ما هیچ گاه جنگ را شروع نکرده و نمى کنیم و اکنون از کـشـتـه شـدن جوانان ایران و عراق ناراحتیم. این یک اصل مسلم و خدشه ناپذیر اسـت در اسـلام کـه جـبـهه حق, هیچ گاه آغاز به جنگ نمى کند, امام روى این اصل, همیشه و همه گاه مى گفت: (ما هیچ روزى به عراق حمله نکردیم و الان هم در حال دفاع هستیم.)55 امام با استوارى به ملت ایران یادآور مى شد که اکنون که نبرد بر ما تحمیل شده, بـه دشمن باج نمى دهیم و براى بیرون کردن دشمن از بذل مال و جان دریغ نداشته و حـرمـت و عزت و کرامت انسانى و اسلامى خود را به چند روز زندگى بیش تر در دنیاى دون, نمى فروشیم و چون امام حسین تا آخر ایستاده ایم.
امـام حـزب بعث را جنگ افروز مى دانست و مى گفت: باید تا سر حد نابود کردن این غده سرطانى با اوجنگید و ریشه هاى او را از سرزمین عراق بیرون کشید. وى, در پاسخ فرستادگان برخى از کشورهاى جهان گفت: ایـن کـسـانى که ما را به سازش فرا مى خوانند به جاى این کار, متجاوز را سرکوب کـنـنـد. رژیـم عراق مزورانه, بدون این که قدمى واپس نشیند و شهرهاى اشغالى ر ترک کند, دم از صلح مى زند: (مـا حـکم را قرآن قرار مى دهیم, قرآن کتاب آسمانى مسلمانان است.
ما یک آیه اى از قـرآن را حـکم قرار مى دهیمو آیه این است: اگر دو طایفه اى از م,منین با هم جـنـگ کردند شما صلحشان بدهید و اگر یک طایفه اى از اینها به طایفه دیگر تجاوز کـرد هـمـه تـان مـکلفید که با او قتال کنید, جنگ کنید تا این که به اطاعت خد برگردد.
وقتى به اطاعت خدا برگشت صلح کنید به عدالت و قسط.)56 عـراق در سـال سوم جنگ, به حمله هاى خود شدت بخشید. شهرها را به موشک مى بست و هـواپـیماهاى عراق هر روز شهرها را بمباران مى کردند و در همان حال, دم از صلح و سـازش مـى زد و رادیوهاى بیگانه, گفته هاى او را در همه جا مى پراکندند امام امـت, در سخنرانیهاى روشنگرانه خود, مردم را روشن ساخت که صلح طلبى صدام, بسان صـلـح طلبى اسرائیل است. اسرائیل به لبنان, یورش مى برد, آن گاه که توانش کاهش مـى یـابـد, سـازمان ملل را وارد ماجرا مى سازد و آتش بست بر قرار مى کند و ب تجدید قوا دوباره از زمین و هوا, به لبنان یورش مى آورد. امـام, هوشیارانه از هدفهاى شوم صدام, پرده بر مى داشت و گفت: صدام تا خوزستان را به او ندهیم خرسند نمى شود و ما مى بایست به نبرد ادامه دهیم تا دشمن را از تـجـاوز دوبـاره نـاامید کنیم. اگر صدام نیمه جان بماند و نیروى رزمى اش در هم نشکند, با تجدید نیرو دوباره به سرزمین ما حمله ور مى شود. وقـتـى صدام خیلى از صلح دم مى زد, امام گفت: صدام بسیارى از شهرها و روستاهاى غـرب و جـنـوب را بـه تـل خـاکى تبدیل کرده, او باید غرامت بدهد57 و در دادگاه صالحه محاکمه شود وو امـام, هجوم به عراق را نه تهاجم, بلکه دفاع از اسلام و ایران خواند و با بیانى بسیار روشن از کمکها و پاداشهاى بین المللى به عراق متجاوز پرده برداشت: اکـنـون کـه استکبار جهانى به جاى تنبیه تجاوزگر, به او پاداش مى دهد و موشک و هـواپـیما و کشتى و مهمات و تانگ و سلاح شیمیایى براى کوبیدن شهرهاى بى دفاع در اخـتـیار او گذاشته است, ما خود با ضربه زدن به بنیه نظامى عراق, بعثیان را به مـجـازات مـى رسانیم و تا برآوردن خسارتهاى مالى و محاکمه تجاوزگر تا آن جا که توان داشته و شرایط به ما اجازه مى دهد, مقاومت مى کنیم: (شـهـرهاى مرزى ما هر روز در زیر توپهاى دور برد و موشکهاى دشمن استو و بر همه مـا واجب است که دفاع کنیم از کشور خودمان و دفاع این است که ما دشمن را تا آن جـا بـرسانیم و برانیم که نتواند با موشکهاى خودش شهرهاى ما را بکوبد. رفتن در خـاک عـراق, نه هجمه به عراق است, دفاع از اسلام و کشور اسلامى است. نظیر این که اگـر یک کسى در خارج منزل شما بایستد, از داخل خانه خودش سنگ پرانى کند و موجب خـسـارت مـالـى و جانى شود, اگر شما وارد بشوید درمنزل او, شما هجمه نکردید به او, شما مى خواهید دفاع کنید.)58 در دفـاع مقدس, همه شرایط انسانى و اسلامى نگاهداشته مى شد و به فرمان امام, جز در هنگامهاى ضرورى, از حمله به شهرها خوددارى شد.
ادامه دارد.. .
فـرزنـدان اسلام, از هر سو براى پاسدارى از عقیده, سرزمین و مرزهاى اسلام, روانه مرزهاى غربى شدند و با خون سرخ خود که بر پهنه دشتها و کوهستانهاى غرب کشور به زمـین ریختند, توطئه گروهکها را ناکام گذاردند و به همراه پیشمرگان مسلمان کرد و دلاوران خدا جو آن دیار, پر
چم قرآن را بر بلندترین قله هاى این منطقه از میهن اسلامى برافراشتند.
در ایـن مـیان قدرتهاى خارجى و گروهکهاى وابسته و آنان که عقبه محاربان را پاس مـى داشـتـه و از شـکست عوامل محارب ناخوشنود بودند, دفاع جانانه و شورانگیز و حـمـاسـى فـرزنـدان اسـلام را و شور و نشور و حماسه اى که امام در بین امت غیور بـرانگیخته بود, خشونت نامیدند و از گوساله هاى سامرى خود صداهایى درآوردند به قـصـد فـریـب مـردم و بـه خـواب کـردن آنان, که شکر خدا نقش بر آب شد. آنان در تـبلیغات خود علیه حرکت, رستاخیز, شور, نشور, غیرت, مردانگى, واژه خشونت را به کـار مـى بـردنـد, تـا بـه پـندار خام خود, جلوى حرکت قهرمانانه مردم ایران را بگیرند و آنچه را اربابان مى خواهند, انجام دهند.
در هـمـان روز کـه دولـت مـوقـت در مـهـر ماه 58 اعلان داشت: پنجاه و دو نفر از پـاسـداران مـظلومانه در سردشت به دست مهاجمان به قتل رسیده و از سرنوشت شمارى دیگر از پاسداران خبرى در دست نیست, جبهه ملى, در نامه اى سرگشاده نوشت:
(و چـه کـسـى مـسـئـول خون جوانان برومند میهن ماست که در قسمتى از بیابانها و کـوهـستانهاى کشور به دست برادران دیگر به زمین ریخته مى شود, آیا عنوان شهادت و شـهـید و بر پاداشتن مراسم عظیم (تشییع جنازه و سوگوارى مى تواند اثرات زیان باراین برادرکشى را از میان ببرد.)48
کـدام بـرادرکشى؟ آیا آنان که علیه نظام اسلامى, علیه تمامیت ارضى, براى خشنودى آمـریـکـا و دیـگـر قـدرتها, دست به اسلحه بردند و با تمام توان تلاش مى کردند,
کـردسـتـان را از ایـران عـزیـز جدا سازند و آن را به پادگانى براى آمریکاییان دربیاورند, به نظر این جبهه برادر بودند؟ آیـا اینان که دست خود را به خون سربازان فداکار ارتش و نیروهاى م,من و باوفاى ارتـش, سپاه و نیروهاى مردمى که در پادگانهاى مرزى به نگهبانى از مرزهاى ایران اسـلامـى, اسـتـوار ایستاده بودند, آلودند, برادرند؟ قاسملو که هیچ گاه در کنار مـردم ایـران نبود و از کردى تنها سبقه نژادى را داشت, از کدام پستان مام میهن شـیـر نـوشیده بود که او را در کنار چمران و کاوه و بروجردى و کاظمى و و برادر بخوانیم؟ ایـنـان و هـمـپیالگیهاى اینان, خون ریزیها, خون آشامیها, شکنجه ها, تجاوزها و یـغـمـاگریهاى گروهکهاى آمریکایى تجزیه طلب را نادیده مى انگاشتند و حرکت آنان را حـرمـت آزادیخواهانه مى نامیدند, ولى دفاع مردانه جوانان شریف و مردان غیور را از سرزمین اسلامى, خشونت! زهى بى شرمى. امـا امـام, بارها گروهکهاى محارب و هواداران آنان را اندرز داد, آنان را آزاد گـذاشـت تـا خـواسـته هاى خود را در جامعه منتشر کنند, براى بیان اهداف خود به مـنـاظـره بـنـشـیـنند, هیاتهاى صلح و مذاکره و حسن نیت به کردستان فرستاد, ب فـرسـتـادگان و نمایندگان احزاب به گفت وگو نشست, بارها کسانى را که ناآگاهانه آلـت دسـت عـوامل بیگانه شده و علیه نظام اسلامى دست به آشوب مسلحانه زده بودند بـخـشـیـد و فـرمـانده سپاه پاسداران در آن روزهاى آتش و خون که هر روز ملت در تشییع جنازه شهیدى شرکت مى کرد, اعلام کرد: بـه جز سران جنایتکار حزب دموکرات که دستشان به خون صدها مسلمان بى گناه آلوده است دیگر اعضاى این حزب مشمول عفو حضرت امامند.50 آیا این امام و این یاران و این مردم خشونت طلب هستند؟ کجا چنین رهبرى مى توان سـراغ داد کـه بـا مـحـارب, با جنگ طلب, با خون ریز, با قاتل عزیزترین عزیزها, چنین صبورانه و ترازمند برخورد کند؟ در سـال 1360 کـه گـروه بـى شـمـارى از امامان جمعه و بزرگان اسلام و انقلاب, به تـیـرهـاى زهـرآگـین سازمان منافقین به خون خود غلطیدند و مردم مسلمان به خروش آمـده در انـتـظـارمـجـازات جـنایتکاران دست گیر شده بودند, امام بر توسن سرکش انـتـقـام, که چه بسا بسیار مورد پسند مردم باشد و او را بیش از پیش مطرح کند, سـوار نـمـى شود, آرام, مهربانانه مى گوید: ما در پى انتقام جویى نیستیم و هدف از زندان اصلاح مجرمان است! امـام بـه مـس,ولان زنـدانـها اعلام مى کند: زندانیانى که قابل اصلاح و بازگشت از بیراهه اند, ببخشند و اسباب آزادى آنان را از زندان فراهم سازند: (و مـن امروز مى خواهم تاکید کنم در این امر که راجع به این محبوسین (البته به اسـتـثناى آنهایى که ما به حسب امر خدا نمى توانیم عفو کنیم) باز تاکید مى کنم کـه زودتـر ایـن قـضیه تمام شود و آقاى موسوى به هر جا به همه شهرستانها سفارش کـنـنـد کـه زودتر این کار را انجام بدهند و رسیدگى زودتر شود, تا ان شاء الله بـراى عید جدید, یک عده چشمگیرى از اینها که مى شود آنها را عفو کرد, حالا گناه دارنـد, یـک گـنـاهى است که قابل عفو استو. انحرافى است که قابل عفو است, تهیه کـنند و براى عید جدید که مى آید بفرستند تا ان شاء الله, اینها عفو بشوند.)51 امـام بارها به گروهکهاى محارب اندرز داد که در راه خود تجدید نظر کنند و میان رفتار اسلام با عملکرد قدرتهایى که از آنها دستور مى گیرند, به مقایسه بپردازند و کورکورانه جان خود را از دست ندهند.
ادامه دارد.. .
تجربه هاى بعدى نشان داد: راه امام درست بوده و خنده هاى دروغین غرب براى فریب مـا انـجـام مـى گـرفـته و تا غرب کم ترین روزنه اى براى قدرت نمایى و فشار بر مسلمانان پیدا کرده است, کینه هاى درونى را به نمایش گذاشته است.
امـام, در پـاسـخ کسانى که به امام پیشنهاد مى کردند با دشمن بعثى سازش کرده و بـراى جـلوگیرى از خسارت بیش تر, به خواسته هاى نامشروع صدام و هم پیمانهاى او تن دهد, مى گوید:
(و آنـهـا که به ما اشکال مى کنند که چرا سازش نمى کنید, با این قدرتهاى فاسد, آنـهـا از باب این که همه چیزرا با چشم مادى ملاحظه مى کنندو آنها نمى دانند که انبیا خدا چه رویه اى داشتند با ظالم, چه طور بر خورد مى کردند, یا مى دانند و خـودشـان را به کورى و کرى مى زنند. سازش با ظالم,ظلم بر مظلومین است. سازش با ابـرقـدرتها ظلم به بشر استو انبیاى عظام, تا آن جا که توانستند جدیت کردند که ظـلـم را از این بشر بزدایند, به موعظه, به نصیحت, به امر به معروف, به نهى از مـنکر, به (انزلنا الحدید و فیه باس شدید), (آخر الدواء الکى) آخر دوا این است که داغش کنند. شمشیر آخر دواست.)43
5. مـبارزه با باغیان (گردنکشان): آنان که علیه نظام مشروع اسلامى برخاسته اند, آنـان کـه قصد سست کردن و یا براندازى نظام را دارند, آنان که بلوا مى آفریند, رعـب و وحـشـت ایـجـاد مـى کـند, امنیت عمومى را به خطر مى اندازند و در جامعه مـفـسـده, مـى انـگـیزند, به بازگشت از شر انگیزى فراخوانده شوند و در صورت پا فـشـارى, بـه مـبـارزه با آنان برخاست, تا مرز درماندگى و از هم پاشیدن تشکل و هـسته مرکزى آنان پیش رفت. درباره این افراد, اسلام شدیدترین دستورهاى جزایى را به حسب موارد و شرایط و چگونگى فساد, صادرکرده است:
(انـمـا جـزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فى الارض فسادا ان یقتلوا او یـصـلـبـوا او تـقـطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزى فى الدنیا و لهم فى الاخره عذاب عظیم.)44
جـزاى کـسانى که با خدا و پیامبرش جنگ مى کنند و در زمین به فساد مى کوشند, آن اسـت کـه کـشـته شوند, یا بردار گردند یا دستها و پاهایشان یکى از چپ و یکى از راسـت بـریـده شود, یا از سرزمین خود تبعید شوند, اینها رسواییشان در این جهان است و در آخرت نیز, به عذابى بزرگ گرفتار آیند.
بـه نـظر امام, حاکم اسلامى برابر گونه جرم و جنایت و گونه ستیز و گردنکشى, یکى از مـجـازاتهاى چهارگانه را اجرا مى کند و اگر محاربى که دستش به خونى نیالوده و امـوالـى را از مـیـان نبرده باشد, اگر پیش از آن که به او دست یابند خود را تسلیم کند و از کار زشت خود پشیمان گردد بخشوده مى شود.45
مسلمانان وظیفه دارند گردنکشان و مفسدان را به صلح و آرامش فراخوانند و اگر به کار خود ادامه دادند با آنان بجنگند.46
عـلى(ع) کسانى که در بصره علیه نظام اسلامى به ستیز برخاسته و منطقه را به آشوب کـشـیـده بودند, دعوت به صلح و سازش کرد. بارها به آنان پیغام داد پس از اتمام حجت, با آنان جنگید و آتش فتنه را خاموش کرد.
هـجـوم همه جانبه گروهکهاى ستیزه گر علیه نظام اسلامى در آغاز انقلاب و نیز هجوم رژیـم بعث عراق به سرزمین ایران, نمونه بارز فساد و محاربه با خداوند و پیامبر بـود. در بـامداد انقلاب و هنوز که چند روزى از شکست شاه سپرى نشده بود, خواسته هـاى سـیـاسـى گـروهـکها از انقلاب اسلامى آغاز شد و کشور از همه سو, مورد تهاجم گـروهـکهاى غیرقانونى قرار گرفت. حزب دموکرات, کموله, رزگارى, پیکار و فدائیان وو با حمله مسلحانه به تصرف پادگانها و مراکز دولتى کردستان دست زدند47 و چنین آشـوبـهـایـى در دیگر نقاط ایران, چون: خرمشهر و گنبد, براى تجزیه ایران اسلامى شـعـلـه کشید. گروههاى ستیزه جو و محارب و باغى بر حکومت اسلامى در کردستان, به دسـتور آمریکا, در پى آن بودند که اسلام را براى همیشه از کردستان برانند و این خـطـه از مـیـهن اسلامى را به پایگاهى براى اربابان غربى و شرقى خود بدل سازند.
ادامه دارد.. .
امـام, بـا ارائه نمونه هایى از تاریخ صدر اسلام, ابراز مى دارد: جنگهاى پیامبر بـا کـافـران, بیش تر جنبه دفاعى و بازدارندگى داشته است. کفار قریش همواره در انـدیـشـه تـهاجم به ام القراى اسلام و نابود کردن هسته مرکزى مسلمانان بودند و اگـر مـسـلـمانان به استقبال خطر نمى شتافتند و فتنه گریهاى کافران قریش را بى پاسخ مى گذاشتند, در خانه خود محاصره و نابود مى شدند.37
2. برداشتن بازدارنده ها از سر راه دعوت: از دیگر دلیلهایى که به جهاد مشروعیت مـى دهـد, بـرداشـتن بازدارنده ها از سر راه دعوت است. اسلام, دینى است جهانى و مـسـلـمانان وظیفه درند پیام توحید رهایى بخش را به دیگران ابلاغ کنند و مرزهاى فـکـرى و عـقـیـدتى اسلام را بگسترانند. براى این ماموریت, مى بایست آزادى دعوت وجـود داشـتـه بـاشد. اگر نظام شرک و الحاد با تکیه بر این اندیشه, مردم را به بـنـد کشیده باشد و به مردم ستم روا دارد و از گسترش اسلام جلو بگیرد, مسلمانان وظیفه دارند این, بازدارنده را از میان بردارند. در واقع این نوع جهاد, مبارزه با اختناق و استبداد است.
امام بر این نظر است که جنگهاى پیامبران و نبردهاى رسول اکرم(ص), بیش تر, براى از بین بردن بازدارنده هاى نشر توحید در جهان انجام گرفته است:
(و انبیا که جنگ مى کردند با مخالفین توحید, مقصدشان این نبوده که جنگ بکنند و طـرف را از بـیـن بـبـرندو آنها مانع بودندو رسول اکرم(ص) مقصدشان این نبود که مـشـرکـین مکه را از بین ببرند و یا مشرکین جزیره العرب را از بین ببرند, مقصد ایـن بـود کـه دین اسلام را منتشر کنند و حکومت حکومت قرآن باشدو آنها چون مانع بودندو منتهى به جنگ مى شد و معارضه.)38
3 . جهاد ابتدایى: در دید امام, جهاد ابتدایى ویژه روزگار حضور معصوم است, هدف از آن گـسترش توحید و یکتاپرستى است. امام شرح مى دهد: این بخش از جهاد نیز به انـگـیزه جهانگشایى و رسیدن به مال و منال انجام نمى گیرد, بلکه رزمندگان براى هـدفهاى برتر, از جان و مال و آسایش خود مى گذرند. جهاد مبارزه با شرک و چپاول اسـت.39 دفـاع از حـقـوق انـسـانى انسانها, به هدف آزاد کردن اندیشه ها از بند خـرافـات و چیرگى خدایگان گوناگون. پیام مسلمانان صدر اسلام به ملتهاى دیگر این بود: ما آمده ایم شما را از بندگى و بردگى خدایان و اربابان گوناگون نجات دهیم و بندگى خداوند یکتا را به شما هدیه کنیم.
4. دفـاع از سـتـمـدیـدگـان: از دیـگر انگیزه هاى جهاد است. مبارزه با کسان که انـسـانـها و جامعه هاى بشرى را به بند مى کشند و منابع اقتصادى و انسانى آنان را بـه یغما مى برند وو جهاد براى گسترش عدالت اجتماعى, پس از شعار توحید, مهم تـرین برنامه هاى پیامبران است. رسولان خدا براى نبرد با فرعونیان و قارونیان و سـتـمکاران, توده ها را بسیج کردند و با نبردهاى خونین طاغوتهاى روزگار خود را برانداختند و مستضعفان را به حکومت نشاندند:
(تـمـام انبیا, از صدر بشر و بشریت براى این بوده است که جامعه را اصلاح کنند و فـرد را فـداى جـامـعه مى کردندو خداى تبارک و تعالى مى فرماید که انبیا را ما فـرستادیم, بینات به آنها دادیم, آیات به آنها دادیم, میزان برایشانو فرستادیم (لـیـقـوم الـنـاس بـالـقـسط)40 غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند عدالت اجـتماعى در بین مردم باشدو دنبالش هم مى فرماید: (و انزلنا الحدید) تناسب این چـیـست؟ تناسب این است که با حدید باید اینها انجام بگیرد. با بینات, با میزان و با حدیدفیه باس شدید.)41
مـبـارزه بـا ستمگریها, مهم ترین انگیزه امام در مبارزه با استکبار جهانى بود. امـام امـت بـراى یـارى سـتمدیدگان فلسطین و لبنانى و دفاع از عزت مسلمانان به یـارى آنـان شـتـافـت و اعلام کرد: دفاع از مستضعفان مرز نمى شناسد و اگر در هر گـوشـه از جهان ستمدیده اى از ما فریاد خواهى کند وظیفه داریم در صورت توان او را یارى کنیم. این اصل مهمى بود که امام بر سر آن حاضر به سازش نبود. امام, در بـرابـر کـسانى که خواهان سازش با غرب بودند و شعار مبارزه و مذاکره با امریکا سـر مـى دادنـد و نـیـز در بـرابر آن دسته که سازش مصلحت جویانه را پیشنهاد مى کـردنـد و مـى گـفـتـند سرسختى نشان دادن ما را منزوى مى کند, به شدت ایستاد و هـرگـونه سازش و باج دهى به امریکا را رد کرد42 و بر آن بود که ملت ما فشارهاى اقـتـصـادى را بـه جان خریده و ذلت سازش با امریکا را نپذیرفته و شرایط تحمیلى غرب, چون شرکت در صلح خاورمیانه و شناسایى اسرائیل را نمى پذیرد.
ادامه دارد.. .
در بـیـنش قرآنى امام خمینى, هدف از جنگ, از بین بردن فتنه است. امام در برابر شعار توده مردم در دوران دفاع مقدس: جنگ جنگ تا پیروزى, یادآور مى شد: (جنگ جنگ تا رفع فتنه, قرآن مى فرماید: وقاتلوهم حتى لاتکون فتنه29. همه بشر را دعوت مى کند براى رفع فتنه.)30
جـهـاد در مـنـطق قرآن قانونى است خدایى و مقدس که از روى ناگزیرى و براى اصلاح جـامـعـه و پدید آوردن جامعه اى توحیدى و رسیدن به صلح پایدار, تشریع شده است.
در بـیـنش قرآنى امام خمینى, هدف از جنگ, از بین بردن فتنه است. امام در برابر شعار توده مردم در دوران دفاع مقدس: جنگ جنگ تا پیروزى, یادآور مى شد: (جنگ جنگ تا رفع فتنه, قرآن مى فرماید: وقاتلوهم حتى لاتکون فتنه29. همه بشر را دعوت مى کند براى رفع فتنه.)30
در قـرآن فـتـنـه, بـه مـعـنـاى آزمـایش31, بلا و عذاب32, فریب و اغوا33, ستم و بـیـدادگـرى34 و شـرک به کار رفته است. همه این معانى یک ریشه دارد و آن عبارت اسـت از: فـشـار و اختناق, گمراهى و توطئه, بدبین کردن مردم به اسلام و جلوگیرى از دعوت به دین, و بستن راه برحقیقت.
احترام به مال و جان انسانها ضرورت دارد, ولى پاسدارى از کرامت و حقوق انسانى, مـانـند: عدالت اجتماعى و ستیز با ستم, آزادى و حریت انسانى, خداپرستى و آزادى تـبـلـیغ دین, صلح و امنیت عمومى وو از آن بالاتر است. براى نجات ارزشهاى والا و نـجـات انـسان و دفاع از حقوق عمومى, باید شمارى از مردم جان خود را فدا کنند.
در مـنـطق اسلام, جهاد, نه مبارزه براى گستراندن قلمرو و رسیدن به مال و ثروت و زمین که مبارزه براى خدا و خدمت به خلق اوست.
1. دفـاع: اگـر دشمن به سرزمینهاى اسلام هجوم آورد, بر همه مسلمانان, در هر کجا بـاشـنـد, واجـب اسـت از حـوزه اسـلام دفـاع کنند و اسلام و مسلمانان را از سلطه بـیـگـانگان نجات دهند. در منطق امام, چیرگى کافران و بیگانگان تنها هجوم و یا اشـغـال نـظـامـى نـیـست که سلطه سیاسى و اقتصادى و فرهنگى دیگران بر مسلمانان پـذیـرفته نیست و بر مسلمانان لازم است در صورت امکان و آماده بودن شرایط, براى دفاع از عزت اسلامى با حاکمیت کافران بستیزند.35
نظام اسلامى و مسلمانان مى باید چنان توانمند باشند که دشمن خیال تاخت و تاز به آنـهـا را در سر نپروراند. اگر دشمن, در اندیشه هجوم به سرزمینهاى اسلامى است و مـقدمات آن را تدارک مى بیند, مسلمانان باید به او مهلت ندهند و پیش از این که بـه مـرزهاى اسلام حمله ور گردد, رو در روى او قرار گیرند با همان حربه هایى که دشمن علیه مسلمانان استفاده مى کند, او را از هجوم, باز دارند.
عـلى(ع) به سپاهیان خود مى فرمود: چرا منتظر مى مانید دشمن به سرزمین شما حمله بـرد و در خـانه با شما درگیر شود, بلکه شما باید پیش از رسیدن دشمن بر او راه بندید و او را در خانه اش مشغول سازید: (وقلت لکم اغزوهم قبل ان یغزوکم فما غزى قوم قط فى عقر دارهم الا ذلوا.)36
و گـفـتـم: با آنان بستیزید, پیش از آن که بر شما حمله برند و بگریزند. به خدا سـوگـنـد بـا مردمى در استانه خانه شان نجنگیدند, جز آن که جامه خوارى بر آنان پوشیدند.
امـام امت, به پاسداران نظام اسلامى پیشنهاد مى دهد: پرواى دشمن را داشته باشید و مـسـتکبران و بدخواهان انقلاب اسلامى را در مرزهاى آنان مشغول سازید. آنان اگر در آرامـش یـابـنـد و جـنـایـتـکارانى چون اسرائیل خیالشان از سوى فلسطینیان و لـبـنانیان, آسوده باشد, به سوى ما خواهند آمد و با محاصره همه جانبه ما را در چهار دیوارى خود خفه خواهند ساخت.
ادامه دارد.. .