اینجا جزایر مجنون است و تو باید مجنون باشی که در چنین جایی حضور داری، آری: در ره منزل لیلی که خطرهاست به جان/ شرط اول قدم آن است که مجنون باشی.
اینجا نزد پل شهید حمید، آب شور قرار دارد. نارنجک را بر میداری تیر بار را، یا هر چیز دیگر و به سوی پل هجوم میبری نارنجک را پرتاب می کنی دشمن را به تیربار میبندی، و یا تک تیرت را شلیک میکنی آنگاه دشمن تو را مورد هدف قرار میدهد و تو در آب شور میافتی و اینک در میان آب شور قرار داری دوستان نیز تو را میبینند.روی زخم آنها هم نمک پاشیده میشود. اما هیچکدام مجال آن را ندارد که پل را رها کنند و تو را نجات دهند. تو هم آن را نمیخواهی اینجا آب شور نیست. اینجا بهشت است و تو در میان چشمههای بهشتی هستی اینجا رنجی نیست. دردی نیست. اینجا جزایر مجنون است و تو باید مجنون باشی مرتضی را میبینی در میان آب شور هستی، اما میتوانی نظاره کنی مرتضی نارنجک را بر میدارد و به سوی پل پرواز می کند، فریاد میزند، پرتاب میکند. شلیک میکند این پل نباید تصرف شود، اگر دشمن به اینجا بیاید.
نگذارید به خاطر خدا نگذارید، و خدا خود نمیگذارد که دشمن تا این حد جدی شود اما این دشمن همان است که سر سیدالشهدا را بریده بود. فرق علی را شکافته بود. کودکان را تیر زده بود و این بار قصد داشت مرتضی را بگیرد. امروز مرتضی سبز پوشیده است. شهادت او حتمی است. اگر امروز پا نگیرد، فردا حتما خود را از روی پل به سوی بهشت خواهد رساند. پس امروز هم پل را نگه دارد و فردا از آن بگذر، نیروهای امدادی خواهد آمد. امروز مرتضی سبز پوشیده است، شهادت او حتمی است تمام بدنش خونی است. سرخی خون، سبزی یادگیر را کمرنگ تر کرده است.
اینجا زیر آتش دشمن است اما بچهها مرتضی را میبینند و بچههایی را که با جراحت بسیار درون آب شور قرار دارند، دشمن جسارت آن را ندارد که پیش بیاید بایستی به مهدی خبرداد تا نیرو بفرستد و میفرستند. مرتضی سبز پوشیده است. شهادت او حتمی است، اگر امروز هم پل را حفظ کند، بایستی فردا روی آن عبور کند و نزد حمید برود.
اینجا جزایر مجنون است و تو باید مجنون باشی. . .
منبع : خبرگزاری فارس