بروز حشر نباشد زقرب دوست جدا
کسی که گشت درعالم شهیده راه خدا
11
خلعت پاک شهادت را به برکردیم ما
خاک میهن توتیای چشم تر کردیم ما
در ره احیای اسلام و حراست از وطن
راه سربازی گزیده ترک سر کردیم ما
12
منم اکبر، شهید رزمگاه کربلای پنج
که بر لب داشتم هر لحظه ای این حرف آخر را
خداوندا خمینی را نگهدار و نگهبان باش
که تا مهدی ظهور آرد بگیرد غرب و خاور را
13
مطمئن باش که یادت نرود از دل ما
مگر آن روز که در خاک شود منزل ما
14
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدهی عالم دوام ما
15
رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی
بی تو در ظلمتم ای دیده ی نورانی ما
16
خدایا ، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
از عمر ما بکاه و به عمر او بیافزا
17
رفتی ز باغ هستی ما گلعذار ما
خون میخورد چو لاله دل داغدار ما
پرپر شدی ز جور فلک در بهار حسن
ای نازنین شکفته گل نو بهار ما
آن کو ترا به تیر کمان پاره پاره کرد
آْگه نشد ز رنج و غم بیشمار ما
چون ما بروزگار کسی دلشکسته نیست
هم روز ما سیه شد و هم روزگار ما
18
باور نمی کند دل دزدیده ی خصم قاتل
با پنجه ی شقاوت از باغ حق ثمرها
گویید خصم دون را زنجیری زبون را
مائیم در مصافت آماده ی خطر ها
19
بروز حشر نباشد زقرب دوست جدا
کسی که گشت درعالم شهیده راه خدا
دوستان من بلبلی از بوستان حیدرم
پاسدار دین و ایمان ، جان نثار رهبرم
20
غوغای مادران است دشنام بر پلیدان
چاووش این شهیدان غمناله پدرها
بارد دوباره نم نم از ابر سوگ و ماتم
باران بی قراری بر سینه ها و سرها
منبع: کتاب آواز پر ملایک