معرفی وبلاگ
هر دل شد حجله ای برای غم تو/ هر دیده چو دجله است در ماتم تو از یاد نرفته ای که دلها با توست/ دل نیست مگر دلی که شد همدم تو... این وبلاگ را به تمامی دوست‌داران اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، حضرت امام خمینی (ره) و تمامی شهدای اسلام تقدیم می‌کنم. باشد نزد حضرت دوست، مقبول افتد... با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد... با تقدیم احترام، ارداتمند شما: حمیدرضاهاشمی‌فرهود
صفحه ها
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 451874
تعداد نوشته ها : 409
تعداد نظرات : 15
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

از نظر امام خمینی نیز "انتظار" و "شهادت" یا "قیام کربلا" دو تاکتیک مهم برای مبارزه با متجاوز و ستمگری در هر عصر و زمانی است. انتظار در مبارزه مسلمان امید و حرکت و جنبش می آفریند و شهادت، او را آماده فداکاری و از جان گذشتگی می کند و مرگ را در چشمش خوار و کوچک می سازد. همانطور که اصل عدم خشونت گاندی ریشه در مذهب و سنت دارد، تاکتیکهای مورد نظر امام (انتظار و شهادت) نیز از مذهب و سنت نشات می گیرد و به عقاید مذهبی مسلمانان در مورد چگونگی مقابله با ظلم و ستم و بی عدالتی مربوط می شوند.

مهمترین هدف مشترک امام خمینی و گاندی از این سبک مبارزه با متجاوز، زدودن آثار ترس و ضعف در پیروان خود و بازگرداندن"شجاعت و جرات" به آنها بود. (30) زیرا که سیاستهای استعماری در هندوستان و ایران حس اعتماد به نفس و خودباوری فرهنگی را در میان مردم دو کشور از بین برده، آنها را در حد افراد ذلیل و زبون و مقلد و ترسو تنزل داده بودند. بنابراین هم گاندی و هم امام خمینی بخوبی دریافتند که شرط بسیج و متحد کردن ملت بر ضد متجاوز، بازگرداندن جرات به آنهاست.

با این همه، برداشت آن دو رهبر نسبت به جرات تا حدودی متفاوت بود، هر چند که در نهایت، بنابر پاره ای دلایل که بزودی توضیح داده خواهند شد، در عمل به هم نزدیک می شوند. از نظر گاندی، جرات که مستلزم نوع خاصی از فداکاری و خود کنترلی است، از عدم خشونت ریشه می گیرد. عدم خشونت اوج شهامت و قله دلیری است و زور و خشونت نشانه مسلم ترس. گاندی این مساله را چنین بیان می کند: "من خود زمانی ترسو بودم و تا وقتی می ترسیدم به زور و خشونت متوسل می شدم. فقط از موقعی که بر ترس خود چیره شدم به ارزش عدم خشونت متوجه گشتم. " (31) به همین دلیل بود که می گفت: "عدم خشونت را نمی توان به کسی که از مرگ می ترسد یا نیروی مقاومت در خود نمی بیند تعلیم داد. "

بدین ترتیب، از نظر گاندی عدم خشونت حاصل پیکار درونی است نه ترس. شجاعت و جرات در نیروی روحانی و درونی نهفته است و نه در نیروی جسمی و مادی. جرات به معنای به دست آوردن حقوق از راه تحمل رنج شخصی است که درست صورت مخالف مقابله و مقاومت با اسلحه است. جرات یعنی خود کنترلی و خودرنجی محض، توسل به نیروی حقیقت و نه نیروی جسمی، مقاومت ارادی کامل انسان در برابر اراده متجاوز و نه ناتوانی و شکست اراده یاتسلیم شدن در برابر سرنوشت، مقاومت منفی و عدم همکاری بدون مبادرت به اقدام تلافی جویانه و قربانی ساختن خود ونه قربانی کردن دیگران. (32) بی جهت نیست که گاندی گفته ا ست ملتی که برای فداکاری و قربانی دادن نامحدود آماده شده است، می تواند به مدارج عالی ارتقاء یابد. . . ملت با عظمت هند مرگ را چون بالشی در نظر می گیرند که می توان بر آن سر نهاد و استراحت کرد. چنین ملتی دارای آن نیرویی است که سرانجام می تواند متجاوز را برجای خود بنشاند. (33) مردی که به هنگام مقابله با خطر همچون موش رفتار کند، حتما باید ترسو نامیده شود. چنین شخصی در قلب خود به خشونت و نفرت متوسل خواهد شد و اگر دستش برسد دشمن خود را بدون کمترین احساس ناراحتی خواهد کشت. مسلما چنین کسی بکلی با عدم خشونت بیگانه است. (34)

گاندی در توضیح شیوه عدم خشونت خود می گوید وقتی که من از انجام کاری که وجدانم نمی پذیرد خودداری می کنم، نیروی روحی خود را به کار می برم. آنگاه برای روشن تر شدن مساله اظهار می دارد: "مثلا حکومت کنونی قانونی وضع کرده است که شامل من هم می شود اما من آن را دوست نمی دارم. اگر با زور و خشونت، حکومت را مجبور به لغو این قانون سازد، چیزی را به کار می برم که می توان آن را نیروی جسمی و مادی خواند. اما اگر از این قانون اطاعت نکنم و کیفری را هم که برای این سرپیچی تعیین شده بپذیرم، نیروی روحی خود را به کار برده ام که شامل قربانی ساختن خویش می شود. (35)

ادامه دارد.. .


X